محل تولد: شيراز
سن: ۲۹
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۹سال
حسین حسنزاده سال۵۸ با مجاهدین آشنا شد و در ارتباط با سازمان قرار گرفت، تا ۳۰خرداد۶۰ عمدتاً با انجمن ۴خرداد (محلات غرب) فعالیت میکرد.
پس از آن زندگی نیمهمخفی داشت، پس از خروج از کشور در سال۱۳۶۴ و ورود به آلمان، بهصورت تماموقت و حرفهیی در رابطه با انجمن هواداران سازمان به فعالیت پرداخت.
در سال۶۵ به منطقه اعزام شد و در عملیات تسخیر پایگاه حفاظت پل و عملیات آفتاب شرکت داشت، و سرانجام در فروغ جاویدان در آخرین رزم دلاورانهاش به جاودانگی پیوست.
وصیتنامهاش که در ۳۰آبان۶۶ نوشته، گویای آرمانهای والای اوست: «…با اعتقاد و ایمان به اسلام انقلابی و ایمان به رهایی تمامی انسانها از غل و زنجیرهای طبقاتی قدم در راه مجاهدین خلق گذاشتم. در این راه با مسعود و مریم راهبران ایدئولوژیکیام پیمان خونین بستم که هرگز آنها را در نیل به هدفهای مقدسشان تنها نگذارم. از آن زمان که این پیمان را بستم دفتر حیات واقعی من گشوده شد، حیاتی که فقط و فقط در این راه معنی پیدا میکرد در حال حاضر اگرچه خون من برای رشد و کمال آرمانم به زمین ریخته است و جسم بیجانم به روی خاک افتاده، ولی تا وقتی که راه و آرمانم زنده باشد من نیز زنده خواهم بود.تا وقتی که مسعود و مریم و انقلاب زنده باشند من نیز زنده خواهم بود، زنده در غرش سلاح همرزمانم، زنده در عزم و رزم هر مجاهد خلق.
آنگاه که انقلاب پیروز شود زنده در دیدگان امیدوار آن دهقان خسته، در چشمان شاد دخترکان قالیباف، در بازوان پرتوان کارگران و زحمتکشان، و زنده در شکوفایی جامعهٔیی عاری از استثمار و جامعه بیطبقه توحیدی. هستم. بله من در انقلاب زنده هستم و خواهم بود و هرگز نخواهم مرد…».
0 نظرات:
ارسال یک نظر