محل تولد: تهران
سن: ۲۰
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۵-۷-۱۳۶۰
غلامحسن (حسن) گرشاسبی، مجاهد شهید خلق، در سال ۱۳۴۰ در یک خانواده کارگری در تهران چشم به جهان گشود. او دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند و در سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ دیپلم شد. از همان نوجوانی، در جریان خیزشهای مردم ایران علیه دیکتاتوری شاه خائن، به خیابان آمد و در تظاهرات سالهای ۵۶ و ۵۷ نقش فعال داشت.
با پیروزی انقلاب، غلامحسن در سال ۵۸ با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و در فعالیتهای اجتماعی و هواداری از سازمان شرکت کرد. سپس در سال ۵۹ به بخش کارگری سازمان پیوست. همرزمانش او را به دلیل ویژگیهای انقلابی، صمیمیت، خلوص نیت، شادابی، ازخودگذشتگی و روحیه استقبال از شرایط سخت، میشناختند.
در راهپیمایی مادران (۷ اردیبهشت ۱۳۶۰) او مسئولیت حفاظت از تظاهرات را بر عهده داشت و در خرداد ۱۳۶۰ از میلیشیاهای فعال بود. در همان ایام در یکی از تظاهراتها توسط پاسداران رژیم دستگیر شد. مزدوران برای فریب مردم او را دزد معرفی کردند، اما غلامحسن در میان جمعیت فریاد زد:
«آی مردم! من دزد نیستم. اگر دزدی هست، آخوندها هستند. این رژیم آزادی این ملت و همه ارزشهای انسانی را دزدیده است. من خواهان آزادی هستم، نه برای خودم بلکه برای همه ملت ایران.»
این فریاد رسواکننده، خشم پاسداران را برانگیخت و او را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند؛ به حدی که مجبور شدند وی را به بیمارستان منتقل کنند. اما غلامحسن با هوشیاری و کمک پرسنل بیمارستان، توانست از دست جلادان بگریزد.
با آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، غلامحسن به تیمهای عملیاتی پیوست و در تظاهرات مسلحانه شهریور ۶۰ نقش چشمگیری ایفا کرد؛ از جمله در میدان گمرک و میدان راهآهن. یکی از همرزمانش روایت کرده است:
«وقتی میخواستیم پلاکارد خمینی دجال را که از چشمانش خون میچکید از پل حافظ ـ جمهوری آویزان کنیم، حسن پر از هیجان بود. قبل از رفتن وضو گرفتیم و نماز خواندیم. بعد از نصب پلاکارد، وقتی خنده و رضایت یک رهگذر را دیدیم، حسن گفت: ببین چهقدر صاف افتاده، چون فقط ۱۰ دقیقه آن را اتو کردیم تا فضای رعب و وحشت بشکند.»
غلامحسن قهرمان همیشه میگفت: «من میخواهم خودم جلوی جنایتکاران بایستم تا وقتی که باید در این راه جان بدهم، وجدانم آسوده باشد.»
سرانجام، روز ۵ مهر ۱۳۶۰ در خیابان صبای شمالی، در حالیکه برای شکستن حلقه محاصره پاسداران و حفاظت از چند خواهر مجاهد وارد میدان شد، هدف گلوله دشمن قرار گرفت و جاودانه شد.
از سخنان بهیادماندنی اوست:
«من و امثال من پیروزی انقلاب را نخواهیم دید، اما آنان که میبینند باید قدر خون شهدا را بدانند. نگذارید میوهچینان انقلاب دوباره بر سر کار بیایند. بگذارید خون بچهها آزادی و عدالت برای مردم به ارمغان بیاورد. بیایید دیگر بتی نسازیم و همیشه بتشکن باشیم.»
نام و یاد غلامحسن گرشاسبی، شهید راه آزادی، همچون ستارهای در تاریخ مقاومت مردم ایران خواهد درخشید.

0 comments:
ارسال یک نظر