اعظمالسادات غفارپور موسوی سال ۱۳۳۹ در شهر تبریز به دنیا آمد. در اواخر سال۵۸ با مجاهدین آشنا شد. فعالیت خود را در انجمن دانشآموزان شروع کرد و در بخش محلات ادامه داد. شهریور۶۰ دستگیر شد و تا فروردین۶۱ در اسارت دژخیمان بهسر برد. پس از آزادی از زندان تا سال۶۳ با هستههای مقاومت به فعالیت خود ادامه داد. در دی ماه همان سال به منطقه اعزام شد و دوران جدیدی از مبارزه را شروع کرد.اوایل سال۶۴ در دانشکدهٌ نظامی دورهٌ فرماندهی تیمهای عملیاتی را گذراند. سپس به نهاد ارتش سازمان مجاهدین منتقل شد.اعظم مدتی نیز به تشکیلات مجاهدین در خارج کشور منتقل شد. پس از بازگشت مجدد به منطقه، وارد یکانهای رزمی شد. در دو عملیات بزرگ آفتاب و چلچراغ شرکت کرد. در عملیات فروغ جاویدان درحالیکه فرماندهی یک گروه رزمی را برعهده داشت، به میدان شتافت و طی یکی از نبردها، در اوج پاکباختگی بهشهادت رسید.
در قسمتی از وصیتنامه خود مینویسد:
«…هر جای وطن که مینگرم خلق قهرمان و تحتستمی را میبینم که چشم به راه دوختهاند و منتظر کسی هستند که از راه بازآید و شب را بدرد. خدایا به من توانایی بده که بتوانم ذرهیی از این بیکران باشم و جان ناچیزم را فدیهٌ راه رهایی خلق سازم.وقتی دخترم بزرگ شد و سراغ مادرش را گرفت، بگویید که مادرت با لبهای خندان و قلبی سرشار از عشق و کین در راه خلقش کشته شد. خدایا ایمانی را که با رسیدن به مسعود و مریم افزون کردی بارور کن و به این گل شکفته، توانایی حیات بخشیدن به یک میوه را عطا کن. دیگر پوستم نمیتواند حامل روحم باشد میخواهم تا اوج رهایی پر بکشم…».وصیتنامه ـ ۲۶تیر۶۴
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر