چهلمین سالگرد مقاومت انقلاب سراسری
بعد از فردای ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خمینی دجال روند انحصار طلبی را شروع و بتدریج هرگونه آزادی بیان و فعالیت سیاسی را منحصر به اوباش حزباللهی کرد. درست برخلاف آنچیزیکه قبل از تکیه بر قدرت وعده داده بود.
خمینی اما از همان ابتدا ریل سرکوب قهر آمیز مجاهدین را آغاز کرد . مجاهدین فقط یک خواسته داشتند: قطرهای از آزادی
در طول ۲۷ ماه فعالیت سیاسی مجاهدین حدود ۵۴ تن از آنها حین فروش کتاب و نشریه بدست چماقدارن خمینی بشهادت رسیدند که در میانشان نوجوانان دانش آموز نیز وجود داشت.
مجاهدین، باگذشتن از حق مشروع دفاع از خود و شلیکنکردن حتی یک گلوله، وفاداری خودشان را بهآزادی بهاثبات رساندند، اینبارهم وقتی با ضرورت مقاومت انقلابی و خونین مواجه شدند در پذیرش مسئولیت آن با فدای همهچیزشان لحظهیی تردید نکردند. میدانهای رزم را یکی پساز دیگری تجربه کردند و بهای آزادی و وفاداری بهخلق را با سنگینترین قیمت ممکن پرداختند.
از صبح ۳۰خرداد در حالیکه تمامی پیکر مجاهدین و میلیشیا در تهران، مشتاقانه سر از پا نمیشناخت و در هر پارک یا کوچه و خیابان و خانهیی گروهگروه آماده میشد، مرکز فرماندهی با نگرانی در اطراف سیستم ارتباطی گرد آمده بود تا هیچچیز خارج از کنترل، خودبهخودی رها نشود.
آری، فرماندهان و مسئولان مجاهدین در اینروز واقعاً یک شاهکار تاکتیکی و نظامی آفریدند. تظاهر کنندگان به ۵۰۰هزار تن بالغ میشدند، غیرممکن، ممکن شده بود.
بهاین ترتیب بعدازظهر روز ۳۰خرداد، تظاهرات مسالمتآمیز نیممیلیونی مردم تهران بهدعوت و پیشتازی و راهگشایی مجاهدین محقق میشود.
آنروز که رادیوی ارتجاع، پرده را از روی همه چماقداریها و تاختوتازها کنار میزند و بهصراحت خطاب بهپاسداران میگوید و کراراً تکرار میکند که بهاذن امام بهروی مردم رگبار باز کنید. پاسداران، تظاهرات مسالمتآمیز را بهخون میکشند.
بعدازظهر۳۰خرداد ۱۳۶۰، خمینی بهطور تاریخی در مقابل مسعود رجوی شکست میخورد و تمام میشود. از اینپس، مبارزه قهرآمیز انقلابی مجاهدین و همه موضعگیریهای آنها در منتهای مشروعیت و در منتهای مقبولیت مردمی شکل میگیرد و پیش میرود. کارنامه درخشان دوونیمساله مبارزه سیاسی مجاهدین، این حقیقت تابناک را مجسم میکند.
در صدر همه حماسههایی که مجاهدین در میدان نبرد نظامی میآفرینند، بایستی بهشاهکار و هنر تاریخی مسعود رجوی در این مبارزه سیاسی، آفرین گفت. چرا که در پیکار با دجال پیری که مشروعیت یک انقلاب عظیم با آن استقبال تودهیی را حمل میکرد و علاوه بر آن بر دجالیت مذهبی و موقعیت مرجع تقلید تکیه زده بود و این همه مکار و هشیار بود، سرانجام پیروز شد و این خمینی بود که با سر بهزمین خورد.
آغاز اعدامهای جنونآسا
از شبانگاه ۳۰خرداد، اعدامهای جنونآسای مجاهدین و همچنین دستگیریهای گسترده هرکس که کمترین ارتباطی با مجاهدین داشته، در سراسر کشور آغاز میشود. ماشین کشتار بهدستور دژخیم خونآشام جماران در اوین بهکار میافتد و خون پاکترین و آگاهترین فرزندان میهن را بیدریغ و باشتاب و شقاوتی شگفتانگیز بر زمین میریزد.
روز ۳۱خرداد، روزنامههای رسمی رژیم، عکس گروهی از دختران نوجوان مجاهد را که دژخیمان خمینی، آنها را با قساوت تمام تیرباران کردهاند بهمنظور احراز هویت چاپ میکنند و با وقاحت ویژه جلادان از پدرو مادرهای آنان خواسته میشود که برای شناسایی و تحویلگیری فرزندانشان بهاوین مراجعه کنند. شهید مقدس کاظم افجهای و شاهدانی دیگر، از صحنههای اعدام در اوین نقل کردند که: «دختران خردسال مجاهد، در لحظه تیرباران، جملگی با مشت گرهکرده فریاد میزدند: «مرگ بر خمینی»، «زندهباد آزادی».
مسعود رجوی رهبر مقاومت در اینباره میگوید:
«تا آنجا که بهما مربوط بود بعد از انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، هرگز خواهان قهر، درگیری و مقابله خونین و مسلحانه نبودیم و از آن استقبال نمیکردیم. اما وقتی که خمینی، روزنامهها را بست، احزاب را تعطیل کرد و سرکوب را در گستردهترین نوعش، تحتعنوان حزباللهی یا نهادهای بهاصطلاح انقلاب برقرار کرد، مدتی مستمراً اتمامحجت میکردیم. از مجلس ملی خبری نبود، احزاب سرکوب شده، روزنامهها دهاندوخته، چماق تکفیر و انواع و اقسام چماقها نیز تحت نام مذهب، بر سر مردممان میبارید. دو سال و چندماه بعد از حاکمیت ارتجاع، یعنی در ۳۰خرداد۱۳۶۰ در حالیکه همه راههای مسالمت را درنوردیده بودیم، این خمینی بود که ما را در معرض یک انتخاب بزرگ و تاریخی قرار داد. اینجا بود که ما باید انتخاب میکردیم. یا ننگ تسلیم را میپذیرفتیم و یا شرف مقاومت را. و خوشبختانه که شرفمان را حفظ کردیم».
در سالروز ۳۰خرداد سال ۶۰ یکبار دیگر به روان پاک شهدای این روز تاریخی و تمامی شهدای راه آزادی ایران زمین در این چهل سال درود میفرستیم و برای آزادی مردم و آبادی میهن، تجدید پیمان میکنیم.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر