زهرا حسینی ایزدی (آذر) سال۱۳۴۰ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد. آذر از دانشآموزان فعال هوادار مجاهدین در دبیرستان مرجان تهران بود. زهرا به همراه برادرش حسین در مهرماه سال ۶۰دستگیر شدند. حسین را در سوم آذر سال ۶۰تیرباران کردند و ۲۰روز بعد از شهادت حسین، وصیتنامه او را بهخانوادهاش دادند و گفتند که زهرا هم با برادرش اعدام شده است. اما بسیاری از زندانیانی که درآن ماهها در اوین بودهاند، شنیده بودند که زهرا حسینی ایزدی(آذر) در اثر شکنجه بهشهادت رسیده است. این مجاهد مقاوم و استوار در آذر ماه۱۳۶۰ در زندان اوین و در زیر شکنجه به شهادت رسید.
خاطراتی به نقل از مجاهد شهید اعظم یوسفی شاتوری:
«درسال ۶۰، من و آذر چندروزی بیشتر با هم در یک سلول نبودیم و در آن روزها بهدلیل فضایی که در زندان حاکم بود و ما یکدیگر را بهدرستی نمیشناختیم و اعتماد کاملی بههم نداشتیم. لذا چندان حرفی با هم نمیزدیم تا خدای نکرده دشمن نتواند بهاطلاعاتی دست پیدا کند. او فقط اسمش را بهمن گفت، زهرا حسینی ایزدی(آذر). بهشدت شکنجهشده بود و با شلاق و کابل آن قدر بر سروصورت و پشتش زده بودند که وقتی او را بهداخل سلول انداختند، بیهوش بود. آذر درد داشت ولی چیزی نمیگفت. ما برایش مسکن خواستیم و ندادند. او فقط لبخند میزد و میگفت: بچهها من چیزی نگفتم. من وفادارم. من چیزی بهدشمن ندادهام.
دوباره فردای آن روز آذر را برای شکنجه بردند و باز با حالت بیهوشی بهسلول برگرداندند. آن قدر با کابل بر پشت او زده بودند که زیرپوش و گوشت و پوست تنش بههم چسبیده بود و جدا نمیشد. بچهها تلاش کردند، لباسش را بهوسیله خیسکردن با آب از بدنش جدا کنند اما عملی نبود. دژخیمان هیچ جوابی نمیدادند و حاضر نبودند کمترین امکانات پانسمان را در اختیارمان بگذارند. تا اینکه زخمهای پشت آذر چرک کرد و بچهها از او خواستند تحمل کند و ناگهان لباسش را از تنش جدا کردند و آذر از فرط درد و سوزش زخمها بیهوش شد. بوی چرک سلول را پرکرده بود و آذر مدام در حال تب و بیهوشی بود. وقتی در مورد آوردن دکتر و دادن دارو خیلی اصرار کردیم، همان شب آذر را بردند و دیگر خبری از او نداشتیم. تا اینکه بعد از آزادی از زندان فهمیدم که در شب۲۴آذر سال۶۰، او را در قطعه ۹۲بهشتزهرا دفن کردهاند. یکی از پاسداران اوین، نقل کرده بود که دختر مجاهدی را در زندان دیده است که او را آذر صدا میکردند و در همان شب از شدت شکنجه در حال جان دادن بوده است. این پاسدار گفته بود، اگر هم او را تیرباران کرده باشند یا مدرک پزشکی قانونی چنین چیزی نوشته باشد، ظاهرسازی محض بوده تا مشخص نشود که آذر در زیر شکنجه جان داده است».
این خاطرات تکاندهنده را مجاهد شهید اعظم یوسفی شاتوری در خاطراتش از زندان اوین نقل کرده و افزوده بود که «آذر بهعنوان الگویی از مقاومت تمام عیار و رودر رو در مقابل دشمن برای همه کسانی که او را دیدند و حماسه مقاومتش را شنیدند، سرمشق بود».
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر