محل تولد: آمل
شغل: رنگ فروش
سن: ۲۷
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۹/۱۲
مجاهد خلق، اسماعیل هاشمزاده ثابت (قدیر) در سال۱۳۳۳ در دهکده کوهستانی دامنه کوههای البرز در خانوادهای روستایی چشم به جهان گشود.
اسماعیل از اولین روزهای زندگی خود در دامان رنج بزرگ شد و در همان روستا همراه با کارکشاورزی، دوران دبستان خودرانیزگذراند.اما بعدها که برادرش (مجاهد شهید صادق هاشمزاده ثابت) در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد، وی نیز به تهران آمد و در کلاسهای شبانه به ادامهی تحصیل پرداخت. در این سالها اسماعیل روزها را به کارگری و کارهایی از قبیل ویزیتوری، لولهکشی و بنایی و کارهای ساختمانی میپرداخت تا بتواند خرج زندگی خود را تأمین نماید خر ج زندگی خود را تأمین نماید.
و در این دوران با مجاهد شهید مرتضی اعلایی آشنا گردید و پس از مدتی از ادامهی تحصیل منصرف شد و بهطور فعال در جستجوی راهی برای نبرد با رژیم سر سپرده شاه برآمد.
وی یکبار در سال۵۱ طی تظاهراتی برعلیه شاه در مسجد جامع نارمک بهوسیلهی ساواک دستگیر شد ولی بهعلت کمی سنش آزاد گردید. پس از آزادی از زندان اسماعیل بهمدت ۶ماه در میان کارگران ساختمانی به کار مشغول شد.
یکی از همرزمانش که در این دوران مدتی را با وی بهسر برده در این باره میگوید: ”یکروز پس از اصرار زیاد اسماعیل مرا با خود به محل سکونتش برد. محل سکونت او در چهار راه سرچشمه و در کاروانسرایی واقع شده بود. آنجا متشکل از حیاطی بود که اطرافش اتاق های بیدر و پیکر فرسودهای قرار داشت و اسماعیل همراه با تعدادی از کارگران مهاجر در ازای پرداختن شبی ده ریال به صاحب کاروانسرا در آنجا زندگی میکرد و روزها به کار پرداخت“ و بدینگونه وی در میان انبوه رنج ها و مشکلات رشد کرد و آبدیده شد و برعلیه نابرابریهای اجتماعی قد برافراشت.
وی با تلاشهای زیاد با سازمان مجاهدین خلق ایران که خواستهای خود را در اهداف آن متبلور میدید ارتباط برقرار ساخت در اواخر سال۵۴ و هنگام اجرای قرار دستگیر شد.
اسماعیل پس از دستگیری مورد شکنجه وحشیانهی ساواک قرار گرفت و ۹ماه سنگینترین و وحشیانهترین شکنجههای مزدوران شاه را تحمل کرد و لب از لب نگشود.
او توانست با هوشیاری و فرستادن پیام به خارج از زندان تعدادی از همرزمان خود را از تور ساواک نجات دهد، بهرغم اینکه ماهها در سلول انفرادی ساواک به سر برد اما همواره در جستجوی راهی بود که بتواند از چنگال دشمن رهایی یابد و به انقلابیون خارج از زندان بپیوندند.
در این رابطه در پائیز۵۵ هنگامی که مأموران ساواک را به بهانه نشاندادن دستگاه چاپ و پلی کپی به دامنه کوهها و جنگلهای شمال و حوالی روستای خود کشانیده بود، توانست در یک محل پر پیچ و خم و مناسب و جایی که مزدوران از شدت خستگی و پستی و بلندیهای راه از نفس افتاده بودند، با وارد آوردن ضربهای به شکم مزدوری که دست او را در دست داشت بگریزد.
در اوایل سال۵۶ مجدداً در رابطه با سازمان قرار گرفت و با قلبی مملو از شور و شوق به فعالیتهای انقلابی خود روی آورد. اسماعیل از همان ابتدای ارتباط با سازمان با نام مستعار (قدیر) نامیده شد و این نام را تا پایان حیات پرافتخار خود حفظ کرد.
و ی پس از پیروزی انقلاب بر رژیم شاه رزمندهای پاکباخته و حرفهیی به فعالیتهای انقلابی خود در سازمان مجاهدین خلق ایران ادامه داد.
تمامی کسانی که قدیر را میشناختند از قاطعیت، سرسختی و پایداری او در مسیر اهداف انقلابی سازمان در این دوران یاد میکنند. وی هرگز مسئولیتی را که به عهده میگرفت تا رساندن به نتیجهی نهایی رها نمیکرد.
پس از ۳۰خرداد۶۰ اسماعیل در صفوف برادران و خواهران مجاهدش به نبرد بر علیه خمینی دجال خونآشام ضدبشر ادامه داد و در قسمت تدارکات بخش اجتماعی به تلاش پرداخت.
سرانجام قدیر قهرمان در دیماه ۶۰ در کارگاه رنگ فروشی خود واقع در مجیدیه ــ ۱۶ متری دوم ده متری سعادت ــ مورد تهاجم قرار گرفت و در کنار یک تن دیگر از برادران خویش مجاهد شهید ماشاالله کباری (خیرالله) پس از یکساعت درگیری و نبردی قهرمانه با مزدوران امام جنایتکاران و خیانت پیشگان بهشهادت رسید.
بیتردید خون پاک و خروشان قدیر قهرمان و اراده پولادین و شکست ناپذیر وی و هزاران هزار شهید راه آزادی و رهایی خلق قهرمان ایران، جز بر ننگ و نفرت خلق از خمینی و رژیم پلید وی، و جز بر اراده خلق در سرنگونی حکومت خون و خیانت و رذالت نخواهد افزود.
یاد مجاهد شهید اسماعیل هاشمزاده ثابت (قدیر) گرامی و راه سرخش پر رهرو باد
0 نظرات:
ارسال یک نظر