تولد: ۱۳۴۴- درود لرستان
شهادت: فروردین ۱۳۹۰
سال پیوستن به ارتش آزادی: ۶۹
آزاد کردن خلقی و میهنی از اسارت، بهایی میخواهد که تنها آن که سیاوشوار دل به آتش میزند از عهده آن برمیآید. و فرزند دلیر مردم لرستان، سیاوشوار دل به آتش زد، و در دفاع از شهر شرف، سرفرازانه بهشهادت رسید، اما پیام پابرجایی برج آزادی ایران را تثبیت کرد.
محمدرضا در سال ۶۷ در جریان جنگ ایران و عراق اسیر شد. اما تن به اسارت نداد. و پس از آشنایی با مجاهدین و شناخت آرمان مجاهدین دریافت که آزادی حقیقی خودش نیز در گرو آزادی مردم و میهنش از قید ستم و ارتجاع است. بنابراین در همان اردوگاه اسیران به افشاگری علیه دیکتاتوری خمینی پرداخت و دراین زمینه از فعالترین هواداران مجاهدین در ارودگاه اسیران بود. او خود در این باره نوشت: ”من از طریق نشریههای مجاهد و سیمای مقاومت دردوران اسارت با خصوصیات ارتش آزادیبخش آشنا شدم و برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران و ریشهکن کردن ظلم و ستم به این ارتش ملحق شدم“.
محمدرضا در پایان یکی از نشستهای خانم مژگان پارسایی، جانشین رهبری مقاومت در اشرف نوشت: ”من از مجموع صحبتهایی که در نشست با خواهر مژگان داشتیم، یک پیام را گرفتم. استواری، پایداری، ایستادگی و مقاومت بر سر آنچه اصول یک مجاهد خلق را تشکیل میدهد. ... احساس میکنم با نگرش و رویکردی که پیدا کردهام، در این سرفصل آماده هر جنگی هستم و از آن استقبال میکنم. و هیچ چیز را مانع خودم نمیبینم. این نسل یاد گرفته است، با الگوی رهبری خودش، که همیشه سیاوشوار در دل آتش بزند و سرفراز بیرون بیاید“.
آری مجاهد شهید محمدرضا پیرزادی خود نیز سیاوشوار به آتش زد و به کهکشان جاودانه فروغهای آزادی ایران پیوست.
0 نظرات:
ارسال یک نظر