محل تولد: گچساران
سن: ۲۵
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۱۰سال
«من سیاوش عباسیفر در تابستان۵۷ با سیل اعتراضات و تظاهرات مردم در سراسر کشور همراه شدم.
از پاییز۵۸ بهطور مشخص به سازمان پیوستم و در تابستان۵۹ بهطور تماموقت مشغول توزیع نشریه و کتاب بودم.
در شهریور۶۰ هسته مقاومتی تشکیل دادیم که کار اصلیش وصل ارتباط نیروها به سازمان بود. در مرداد۶۲ از کشور خارج شدم و مدت ۶ماه در رابطه با تشکیلات خارج کشور فعالیت کردم.
سپس به منطقه اعزام شدم، در سال۶۴ توفان انقلاب ایدئولوژیک وزیدن گرفت و ما را روئینتن ساخت…».
با تشکیل ارتش آزادیبخش، سیاوش در یکانهای رزمی سازماندهی شد و در عملیات کبیر فروغ جاویدان فرماندهی یک گردان تانک را بهعهده داشت.
او در این عملیات مثل شیر میغرید و برای تهاجم به دشمن خدا و خلق لحظهیی را از دست نمیداد. در تنگه چهارزبر قهرمانانه جنگید و در حالی که مجروح بود حاضر نبود صحنه را ترک کند.
این قهرمان مجاهد خلق تا لحظه شهادت در حال تهاجم به دشمن بود و سرانجام خون پاکش بر خاک میهن جاری شد، تا نهال آزادی و رهایی را آبیاری کند.
«…چگونه میتوان شاهد ندای هل من ناصر مسعود بود ولی دم برنیاورد. به همین جهت میخواهم باز هم در اینجا پیمان ببندم که به خدا قسم اگر در این مسیر پرافتخار شهید شوم قطرهقطره خونم بهنام مسعود و به نام مریم به زمین خواهد ریخت و خروش آزادگی را برای کشورم به ارمغان خواهد برد.
آری ما تا لحظهیی که جان در بدن و خون در رگانمان باشد برای رهایی خلقمان خواهیم جنگید با چنگ و دندان هم خواهیم جنگید نبردی رویاروی با خمینی جلاد، این هیولای آدمخوار…». وصیتنامه ـ ۳۰اردیبهشت۶۴
0 نظرات:
ارسال یک نظر