محل تولد: اراک
سن: ۲۹
تحصیلات:
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱
مجاهد شهید عزتالله اشتری، زندانی سیاسی رژیم شاه خائن و از جمله جوانان پرشور و مبارزی بود که در پرتو راهگشایی پیشتازان مجاهد خلق، فعالیتهای انقلابی خود را در جهت ترویج و اشاعه فرهنگ انقلابی مجاهدین و حمایت از مبارزه سازمان آغاز نمود.
او که خود در خانوادهای زحمتکش و محروم در شهر اراک بدنیا آمده و از نزدیک ظلم و تبعیض و نابرابری ناشی از حاکمیت رژیم وابسته و غارتگر شاه خائن را مشاهده نموده بود، پس از ورود به دانشگاه علم و صنعت و در ارتباط با دانشجویان مبارز، بهطور فعال در حرکتهای اعتراضی دانشجویان بر علیه رژیم شاه شرکت جست.
از سالهای ۵۰ به بعد فعالیتهای عزت، سمت و سوی مشخصی یافت و او از آن پس در تلاش برای پیوستن به سازمان مجاهدین خلق از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
از جمله در سال های ۵۳ ـ ۵۲ به همراه تعدادی دیگر از دانشجویان هوادار سازمان، هسته کوچکی را تشکیل داد که کار این هسته تکثیر و پخش اطلاعیهها و جزوات سازمان بود.
عزت در پائیز سال۵۳، حین خدمت سربازی توسط مزدوران ساواک دستگیر و به ۴سال زندان محکوم شد. تحمل قهرمانانهٔ ماهها شکنجهٔ دژخیمان ساواک، برخوداری از تعلیمات و آموزشهای مجاهدین در زندان و پشت سرگذاشتن پیروزمندانهٔ آزمایشات متعدد، عزت را به یک انقلابی حرفهیی و یک عنصر مجاهد ارتقاء داد و او را آمادهٔ تقبل مسئولیتهای سنگینتر ساخته بود.
عزت پس از آزادی از زندان در سال۵۷ فعالانه در جریانهای قیام و حرکتهای مردمی شرکت داشت، و پس از تشکیل ستادهای جنبش ملی مجاهدین در بخش محلات تهران مشغول فعالیت شد.
عزت از شهریور۵۹ به بخش شهرستان منتقل شد، عزت که تبلور ارزشها و مصادیق عینی ایدئولوژی سازمان را در سمبلهای تشکیلاتی و رهبران و مسئولان آن میدید، به اهمیت ویژه مسئولیت خود یعنی حفاظت از یکی برادر مجاهد محمود عطایی بهعنوان یکی از مسئولان سازمان بهخوبی واقف بود.
یکی از همرزمان عزت دربارهٔ این مقطع از فعالیتهای انقلابی و تشکیلاتی او میگوید: «در اواخر سال۶۰ مدتی با عزت بودم. او لحظهای آرام و قرار نداشت و هر وقت او را میدیدی، به انجام کاری مشغول بود.
حل مسائل امنیتی، نظامی، ارتباطی، صنفی و... پایگاهی که محل استقرار یکی از مسئولان سازمان بود و در آن نشستهای متعددی برگزار میشد و دیگر مسئولان سازمان نیز به آنجا رفت و آمد داشتند، مسئولیت بسیار سنگین و پرتضادی بود، که عزت و همسرش (فرح) همچون دیگر خواهران و برادران مجاهد در بخش حفاظت سازمان با سعهٔ صدر انقلابی و احساس مسئولیت عمیق از عهدهٔ انجام آن برآمدند.
مسئولیت حفاظت «قبل از هر چیز مسئولیتی بود که او را به کار و تلاش بیشتر و فکر عمیقتر در جهت حل تضادها و یافتن شیوهها و راهحلهایی نوین واداشته بود.
عزت مدتی روزها بیرون میرفت و بهدنبال تهیهٔ پایگاه مناسبتری برای استقرار برادر مجاهد محمود عطایی بود، من ناراحتی و اندوه را در چهره شاداب او تنها زمانی دیدم که بعد از مدتی جستجو، موفق به تهیه پایگاه مناسب نشده بود.
و لذا از اینکه میدید بهدلیل اشکالات امنیتی و حفاظتی پایگاه، استفاده لازم از آنجا نشده و بخشی از انرژی مسئولان سازمان، بهویژه برادر مجاهد محمود عطائی، صرف حل و فصل مسائل ناشی از آن میگردد، بسیار ناراحت بود. او میگفت: مسئولان سازمان، ارزشها و گنجینههای متعلق به خلق و انقلاب و مکتبمان هستند و به همین خاطر حاضرم برای حفاظت از آنها خود را به آب و آتش بزنم».
سرانجام روز ۳۰خرداد ۶۱ درست یکسال پس از آغاز مقاومت خونین و تمامعیار مجاهدین در برابر رژیم خمینی دجال، عزت آخرین آزمایش خود را نیز پیروزمندانه پشت سر گذاشت و با چهرهای خونبار و کارنامهای درخشان از سالها فعالیت انقلابی در راه خدا و خلق، به جمع یاران شهیدش پیوست. در آن روز او و همسرش (فرح) ساعتها در برابر تهاجم وحشیانه پاسداران جنایتکار خمینی جنگیدند.
شهادت قهرمانانه عزت، آخرین برگ از دفتر حیات پرافتخارش بود که با خون پاکش رقم خورد و بر صداقت و صلابت او گواهی داد.
یادش گرامی باد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر