محل تولد: تربت حيدريه
شغل: کارگر
سن: ۳۳
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۱۰ سال
زندانی سیاسی: ۴سال
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
طاهره امیدواری از زنان مجاهد خلق از خطه تربتحیدریه بود، او در مورد زندگی خودش اینچنین نوشته است:
«... بعد از اینکه از زندان آزاد شدم تا میتوانستم رادیو مجاهد را میگرفتم و بعد از ۴ سال دور بودن، دوباره سرودهای سازمان را شنیدم و تنها به این فکر میکردم که هر چه زودتر خودم را به بچهها برسانم...
بعد از ۵ سال در خرداد سال ۶۵ به خارج رفتم و به سازمان وصل شدم ، در آن جا بود که در جریان انقلاب ایدئولوژیک و موقعیت جدید سازمان قرار گرفتم.
بعد از دیدن مراسم ۳۰ خرداد ۶۴ و سخنان برادر مسعود درست مثل انسانی که دوباره خونی تازه به رگهایش وارد کنند زنده شدم، با فرهنگ و لغتنامه جدیدی روبهرو شدم.
دیدم با فدای مسعود و مریم... همه چیز دوباره زنده میشود... فهمیدم در وضعیت جدید سازمان برای هر چه بیشتر همسو شدن باید بیشتر فدا کرد و رها شد...».
این مجاهد وارسته سرانجام در حماسه کبیرفروغ جاویدان خون پاکش را فدیه خلق و میهن خود کرد و به جاودانه فروغهای آزادی پیوست.
طاهره در وصیت نامهیی که از خودش به جای گذاشته در تاریخ ۳۱ خرداد ۶۵ چنین نوشته بود.
«... این جانب طاهره امیدواری متولد ۱۳۳۴ یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران هستم، سازمانی که با ایدئولوژی توحیدی راهگشای جامعه بشری به سوی قسط و جامعهٔ عاری از طبقات میباشد.
من نجات خلق را از شر خمینی جلاد و دیو صفت و راه زنده شدن اسلام را در مجاهدین یافتم، از خداوند میخواهم مرا یاری کند برای حمایت هر چه بیشتر مجاهدین و سرنگونی رژیم خمینی جنایتکار.
تا بتوانم در جهت مسیر سازمان هر چه دارم فدا کنم و راهی را که سردار موسی و اشرف و دیگر شهیدان سازمان رفتهاند من هم بروم».
وصیت نامه -۳۱ خرداد ۶۵
0 نظرات:
ارسال یک نظر