محل تولد: لارستان
شغل: صاحب سوپرمارکت
سن: ۱۶
تحصیلات: ابتدایی
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
حمید سلیمی وقتی انقلاب شد شش سال بیشتر نداشت، از سال۶۴ در یکی از کشورهای حاشیه خلیجفارس اقامت داشت. از طریق گوش کردن به رادیو صدای مجاهد، نام و آرمان مجاهدین در ضمیرش ثبت شد، و تنها آرزویش این بود که به مجاهدین دست پیدا کند. وقتی خبرهای عملیات ارتش آزادیبخش را میشنید، شوق پیوستن به صفوف آن در دلش لبریز میشد، سرانجام توانست ارتباطش را برقرار کند.
در نامه درخواستش نوشت: «…من میخواهم به ارتش آزادیبخش ملی بپیوندم تا بتوانم به ملت شجاع و محترم ایران کمک کنم. امیدوارم که هرچه زودتر و زودتر بتوانم به ارتش آزادیبخش بپیوندم و انتقام خون شهیدان مجاهد خلق را بگیرم و امیدوارم یکی از شهیدان مجاهدین باشم…».
سرانجام در آستانه عملیات فروغ جاویدان خود را به قرارگاههای ارتش آزادیبخش رساند، گویی به همه آرزوهایش یکجا دست یافته است. آرام و قرار نداشت و آموزشها را بهصورت فشرده با دیگر رزمندگان جدیدالورود گذراند، سرانجام روزی که منتظرش بود فرا رسید و با کاروان فروغ همراه شد.
به قلب آتشها زد و به انتقام خون هر مجاهد شلیک کرد، خود نیز در کهکشان شهیدان مجاهد و جاودانهفروغهای آزادی جای گرفت. عبدالله و حبیب نیز دوتن از برادران قهرمان حمید بودند که در عملیات فروغ جاویدان بهشهادت رسیدند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر