محل تولد: اصفهان
شغل: -
سن: ۲۵
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: ۶-۴-۱۳۶۰
اگر در اینراه شهید شوم خون ناچیزم گواه آن خواهد بود که تا آخرین قطره آن در راه خدا و خلق کوشیدم. مجاهد شهید حسن نصر اصفهانی در سال۱۳۳۵ در روستای آزادگان اصفهان در خانوادهیی محروم متولد شد. بهدلیل وضیعت مالی خانوادهمجبور بهترک تحصیل و پرداختن بهکار برای تأمین مخارج خانواده شد. او در سالهای ۵۴ـبا مسائل سیاسی آشنا شد و بهخاطر فعالیتهای مبارزاتیش در سال۵۵ شغلش را رها کرد و تمام وقت خود را صرف مبارزه کرد. حسن با تشکیل نمایشگاه کتاب و شرکت فعال در برپایی تظاهرات و راهپیماییها در دوران انقلاب ضدسلطنتی، نقش مؤثری در آگاه کردن مردم آزادگان ایفا کرد.مردم آزادگان بهخوبی خاطره تظاهرات شبانهیی را که با تلاش حسن برپا شده بود، بهیاد دارند. پس از ۲۲بهمن،او تمامی انرژی خود را صرف تبلیغ و ترویج آرمانهای توحیدی مجاهدین کرد و در ابتدا با یاری چند تن دیگر از هواداران مجاهدین کتابفروشی مقداد را تأسیس کرد. بههمین خاطر در شهریورماه ۵۹ مأموران رژیم او را دستگیر و خانه او را غارت کردند. او پس از آزادی چندبار دیگر دستگیر و شکنجه شد. اما هر بار با عزمی استوارتر بهصحنه مبارزه علیه ارتجاع بازگشت. مجاهد خلق حسن نصر اصفهانی میگفت: «ایدئولوژی سازمان متهیی است که بههر جسم سختی بگذاری، میبرد و راه انقلاب را هموار میکند.هیچ چیز درمقابل ایدئولوژی مجاهدین نمیتواند بایستد.» حسن در تاریخ ۲۶خرداد۶۰ در جریان تظاهراتی که علیه رژیم برپا شده بود، دستگیر و بهزندان سپاه منتقل شد. ایادی رژیم که از حسـن کینه عمیقی بهدل داشتند، او را بهزیر شکنجه بردند ولی با مقاومت قهرمـانـانه وی روبهرو شدند. سـرانجــام بیدادگـاه رژیم در اصفهان حکم اعدام مجاهد خلق حسن نصر اصفهانی را صادر کرد و این حکم را در سحرگاه ۷تیرماه بهاجرا درآورد. وصیتنامه بسمالله الرحمن الرحیم فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا و عدهیی از ایشان پیمان خود را مردانه وفا کرده و شهید شدند و عدهیی دیگر منتظر شهادتند و هیچ تغییری در عزم آهنین آنان راه نیابد بهنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران اینجانب حسن نصر اصفهانی فرزند محمود دارای شناسنامه شماره ۵۳ صادره از اصفهان، در کمال سلامت و آگاهی این وصیتنامه را مینویسم. من از زمانیکه با سازمان مجاهدین آشنا شدم و خود را در کنار آن احساس کردم، بهآن اسلام انقلابی که در تمام مدت ۲۳سال زندگی پرمشقت رسول خدا، سکوت جانکاه علی، فریادهای ابوذر و خون تازهٌ تکتک یاران حسین [که آنرا نمایندگی میکردند] نزدیکتر میشوم. امیدوارم که خدا بهمن ایمانی عطا کند تا بتوانم پرچم خونباری را که از حسین دستبهدست گشته و خون فرزندان صدیقی چون حنیفنژاد بر پایش ریخته شده من نیز بار سنگین این امانت را تا قلههای فتح و پیروزی , تا رهایی خلقهای تحت ستم و تا برپایی جامعه بیطبقه توحیدی بر دوش بکشم و اگر در اینراه شهید شوم خون ناچیزم گواه آن خواهد بود که تا آخرین قطره آن در راه خدا و خلق کوشیدم. حسن نصر اصفهانی پایدار باد آرمان توحیدی مجاهدین خلق
0 نظرات:
ارسال یک نظر