محل تولد: قائمشهر
سن: ۲۴
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: قائمشهر
تاریخ شهادت: ۱۶-۴-۱۳۶۰
علی اکبر منتظری سال ۱۳۳۵در خانواده مرفه ای در جویبار مازندران بدنیا آمد بعد از گذراندن دوران ابتدایی با خانواده به بابل منتقل و زندگی میکرد او دانشجوی رشته کشاورزی در دانشگاه ساری بود دانشجوی سال ۴ بود که درتیر ماه ۶۰در قائمشهر اعدام شد.
او جوانی پرشور و خستگی ناپذیر بود علی اکبر منتظری الگوی نوجوانان جوانان جویبار بود طوری که جوانان جویبار در کلاسهای او شرکت میکردند و با آرمان مجاهدین آشنا میشدند.
در زمان انقلاب ضد سلطنتی در سال ۵۶ و ۵۷ در شهرهای بابل و قائمشهر و جویبار فعالیت داشت و در سال ۵۷ کانون نشر حقایق اسلامی را در شهر جویبار تاسیس کرد که اکثر جوانان و دانش آموزان دبیرستانها جذب این کانون شده و در کلاسهای درسی آن شرکت میکردند.
بعد از انقلاب این کانون تبدیل به انجمن جوانان مسلمان جویبار شد و از این پس کتابهای سازمان مجاهدین مانندکتاب شناخت سازمان، اپورتونیستهای چپ نما و اصول تشکیلات، تشکیلات چیست و تشکیلاتی کیست و کتابهای دیگر سازمان توسط او درس داده میشد خیلی از جوانان و میلیشیاها در این کلاس شرکت میکردند بعدها به شهادت رسیدند.
او از اعضای اصلی انجمن جوانان مسلمان شهر جویبار بود و با روشنگری در شهر و تهیه پلاکاردها و جلسات بزرگ سازمان را به مردم معرفی میکرد.
در روز میلیشیا در پایان رژه قطعنامهای علیه رژیم خواند و پس از آن بعنوان یک چهره فعال مورد تعقیب مزدوران قرار گرفت.
در اردیبهشت سال ۶۰ در قائمشهر همراه با همسرش در یک خانه تیمی مخفی زندگی میکرد که روز ۶ تیر همان سال شناسایی میشود و در خیابان ساری در یک کتابخانهای هنگامی که اخبار دست نویس منطقه را به همراه داشت تحت تعقیب قرار میگیرد او که متوجه این تعقیب میشود به همین کتابخانه رفته اخبار دستنویس شده در کاغذهای پوستی را از بین میبرد که چیزی دست مزدوران نیفتد و در نهایت دستگیر میشود.
علی اکبر به زندان سپاه در قائمشهر برده شد و بعد از ۱۰ روز برای اعدام به بهشهر همراه با مجاهد شهید قاسم صراحتی برده میشوند یکی از شاهدین صحنه را اینطور تعریف میکرد که آنها را از ماشین پیاده کرده و با دست بسته از مسیری که دو طرف خیابان مزدوران ایستاده بودند سنگ پرانی میکنند تا به ساختمان دادگاه برسند روز ۱۶ تیر سال ۶۰ این مجاهدین شهید علی اکبر منتظری و قاسم صراحتی صبح وقت اذان در تپه های بهشهر تیرباران میشوند شب قبل از اعدام آنها را در یک دادگاه نمایشی ۵ دقیقه ای برده و از آنها خواستند که توبه کنند و به آغوش خانواده برگردند علی اکبر با اینکه منتظرتولد فرزندش بود و میدانست که بزودی پدر میشود و قاسم صراحتی با اینکه یک پسر دو ساله داشت شهادت با افتخار را انتخاب کردند و اکبر خطاب به بازجوی شکنجه گر که از آنها سوال کرد اگه الان اسلحه داشتید چه میکردید گفت اولین کارم شلیک به قلب شماها بود. درجا او را به سلول انفرادی برده و وقت اذان صبح تیرباران کردند ساعت مچی او که تحویل خانواده شده بود ساعت ۰۴۳۰ صبح بود که از کار ایستاد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر