محل تولد: بابل
سن: ۲۹
تحصیلات: ابتدایی
محل شهادت: بابل
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۸سال
فرهاد فرنیا از سال۵۹ با مجاهدین آشنا شد، او کمکهای مالی و امکاناتی در اختیار سازمان قرار میداد. بعد از ۳۰خرداد۶۰ دستگیر شد و به مدت ۶ماه در زندانهای رژیم بود. ، بعد از آن در یک هسته مقاومت به فعالیت خود ادامه داد.
او در جستجوی وصل به سازمان بود و در اردیبهشت سال۶۶ عازم منطقه مرزی شد، پس از گذراندن دورههای آموزشی در گردانهای رزمی سازماندهی شد و در ۳رشته عملیات و از جمله عملیات آفتاب شرکت کرد.
اوج رزمآوری او در عملیات فروغ جاویدان بود که در چندین رشته نبرد حماسی، شمار زیادی از مزدوران را بههلاکت رساند.
در یکی از آخرین درگیریها که بهسختی مجروح شده بود با پیکر نیمهجان به اسارت مزدوران خمینی درآمد.
دژخیمان خمینی پس از شکنجههای قرونوسطایی، چندی بعد، وی را در بابل بدار آویختند و بدینترتیب مجاهد شهید فرهاد فرنیا در زادگاه خود بهشهادت رسید و به کهکشان جاودانهفروغها پیوست. مادرش پس از شنیدن خبر اعدام فرزندش دچار شوک شد و جان باخت.
«…من فرهاد فرنیا از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران هستم که با ایمانی که به سازمان مجاهدین خلق دارم جان خود را فدای ایدئولوژی و تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران و رهبری عقیدتی مسعود و مریم مینمایم… باشد که در آزمایش فدا جان خود را در راه خلق بدهم… این تصمیم را دقیقاً و عمیقاً آگاهانه و داوطلبانه گرفتهام و با ایمانی راستین میخواهم بجنگم…». تقاضانامه ـ ۱۸تیر۶۶
0 نظرات:
ارسال یک نظر