محل تولد: کرمان
سن: ۲۲
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳-۳-۱۳۶۳
بخشی از وصیت نامه: من به راه خود آگاهی و ایمان کامل دارم
مجاهد شهید محمدمهدی بخشایی در سال ۱۳۴۱ در شهر بابک چشم به جهان گشود، در خانوادهای زحمتکش و کشاورز بزرگ شد. دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در همین شهر گذراند.
او و برادر شهیدش روحالله هر دو از شاگردان باهوش و ممتاز بودند. محمد مهدی مناسبات گرمی داشت که مورد توجه دوستانش قرارمی گرفت.
مهدی فعالیتهای مبارزاتیاش را از سال ۱۳۵۶ آغاز کرد و در تظاهرات ضدسلطنتی علیه دیکتاتوری شاه نقش فعال و تعیینکننده داشت. در فروردین ۵۶ برای آتش زدن آثار حکومت دیکتاتوری شاه تدارک میدید.
او در سال ۱۳۵۸ هوادار سازمان مجاهدین شد. فعالیتش را به همراه دیگر دوستانش در انجمن دانشآموزان مسلمان شروع کرد. مهدی جسور در زمان انتخابات مجلس نقش فعالی در منطقهشان داشت، بهویژه در مقابل تقلباتی که مزدوران رژیم خمینی هنگام رأیگیری انجام میدادند شدیداً اعتراض و افشاگری میکرد.
در اواخر سال ۱۳۵۹ که فشار رژیم بر تعدادی از هواداران زیاد بود، احتمال میرفت دستگیر بشوند، مهدی شبانه آنها را به خانه خودشان میبرد.
مهدی بهدلیل اینکه شناخته شده بود، قبل از۳۰ خرداد۶۰ دستگیر شد و حدود یک ماه در سیرجان بازداشت بود. بعد از آزاد شدن از زندان زندگی مخفی را شروع کرد و سپس به همراه تعدادی از هواداران و همرزمانش برای ادامه فعالیت به شهر دیگری هجرت کردند.
مهدی ابتدا به شهر مشهد میرود، ولی محل و جای مشخصی جهت سکونت نداشته و مجبور بود شبها در پارک بخوابد. سپس مشهد را ترک کرد و به زاهدان به منزل یکی از اقوامش رفت و با تلاشهای بسیار به سازمان و هواداران مجاهدین در زاهدان وصل شد. مجدداً فعالیتش را شروع کرد. اما اقوامش مانع فعالیتش شده و برایش شرط و شروط گذاشتند. ولی مهدی تسلیم این شرایط نمیشود و برای ادامه فعالیت به شهر کرمان میرود. در کرمان با مجاهد شهید کاظم اسدی هم خانه میشود. مهدی بیقرار بود و آرامش نداشت و یک لحظه نمیتوانست جدای از تشکیلات سازمان زندگی کند. با شنیدن خبر شهادت همرزمش تحت تأثیر قرار میگیرد. در همین شرایط پاسداران جنایتکار به خانه آنها حمله کرده و مهدی را دستگیر میکنند...
مهدی در زندان به فکر وصل به سازمان بود و میخواست هر طوری شده از چنگ مزدوران فرار کند، در نتیجه نقشه فرار میکشد و به مزدوران میگوید که مرا به اصفهان ببرید تا در آنجا تعدادی از بچهها را که میشناسم به شما معرفی کنم. مزدوران جانی برای اینکه به هدف کثیف خود که دستگیری سایر مجاهدین بود، او را به اصفهان برده و در خیابان میگردانند، تا مجاهدان را شناسایی کند، اما مهدی در یک موقعیتی لحظه را شکار کرده و به آنها ردی را نشان میدهد. مزدوران هم به طرف آن رد میروند و در همین حین مهدی با جسارت از فرصت بهدست آمده استفاده کرده و از چنگ مزدوران فرار میکند و درب یک خانه را میزند و به صاحب خانه خودش را معرفی میکند، که صاحب خانه از او استقبال کرده و میگوید ما مخلص شماها هستیم و به او پناه میدهد و بعد با خودرویی او را به دروازه میدان شهر برده و در آنجا با یک ماشین دیگر به تهران میبرد.
در تهران با مجاهد شهید منصور امیر کافی و نفرات دیگر در ارتباط قرار میگیرد. نهایتاً اوایل سال ۱۳۶۱ بهدلیل لو رفتن محل اقامتش دستگیر میشود و به زندان اوین منتقل میگردد. مهدی به مدت دو سال زیر شدیدترین شکنجهها قرار میگیرد. در این مدت مادر پیرش هر ماه با مشکلات و سختیهای زیاد به ملاقات او میرود و مهدی که وضعیت و مشکلات مادر را میبیند ناراحت میشود.
مهدی در زندان همواره با روحیه و شاداب و سرحال بود و فضایی ایجاد میکرد که همرزمانش بخندند و موجب بالا بردن روحیه زندانیان در زندان میشد.
یک بار مزدوران از او میخواهند که مصاحبه تلویزیونی کند اما مهدی با شجاعت رد میکند. سرانجام مهدی پرشور و پر از عشق به آرمان مجاهدین و مردمش که برای وصل شدن به سازمانش از این شهر به آن شهر در بدری کشیده و سرشار از شور زندگی بود را در۱۳خرداد۱۳۶۳ همراه با دیگر فرزندان خلق تیرباران کردند.
در وصیت نامهایی که از او بهجای مانده، چنین نوشته: ”من به راه خود آگاهی و ایمان کامل دارم ”.
مهدی شهید علاقه و عشق زیادی به سازمان بهویژه به برادر مسعود داشت. تمام دیوارهای اتاقش را پر از پوسترها و عکسهای برادر مسعود کرده بود. مهدی بهدلیل ویژگی رازدار بودن و برخوردهای سرشار از عاطفه و محبتش مورد اعتماد و مجاهدی فوقالعاده دوست داشتنی بود.
آری این رژیم ضدبشری، ستاره درخشان دیگری را از آسمان خلق ربود اما این آسمان غمزده با ایستادگی و سرتسلیم فرود نیاوردن فرزندان دلیر و آرمانگر همچنان غرق ستارهها است و نورافشان امید برای درهم شکستن طومار رژیم و سرنگونی سراسر فساد و تباهی و اعدام دیکتاتور مذهبی است و قطعاً خون این شهیدان و حقانیت این مسیر پرشکوه با عزم و جزم شورشگران در پیوند با ارتش آزادی تمامیت این رژیم ولایت سفیانی را درهم خواهد پیچید.
یاد مهدی بخشایی همواره در قلب تاریخ ثبت است. با فداکاری است که عدالت و آزادی به میهن باز میگردد. قطعاً آنروز فرا خواهد رسید.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر