محل تولد: تهران
سن: ۳۲
تحصیلات: دانشجوی روانشناسی و دندانپزشکی
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۹سال
کاوه رایزن، فرزند یکی از خانوادههای مرفه تهران، از آن دست جوانانی بود که مسیر زندگیاش را نه ثروت و رفاه، که آگاهی و تعهد تعیین کرد. ۳۲ سال بیشتر نداشت، دانشجوی روانشناسی و دندانپزشکی بود، اما دلش جای دیگری میتپید؛ در جستوجوی حقیقت، عدالت و رهایی.
در روزگاری که بسیاری از همنسلانش از سیاست فاصله میگرفتند، او در همان سالهای پیش از ۳۰ خرداد، پای در راهی گذاشت که سرنوشتش را با مقاومت گره زد. در تظاهرات و راهپیماییهای امجدیه، خزانه و مادران حضور داشت، و در انجمنهای دانشجویی کار تبلیغاتی میکرد. اما پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مدتی ارتباطش با سازمان قطع شد، تا اینکه در تبعید و در خیابانهای پاریس دوباره به آرمانها و یارانش بازگشت.
کاوه در فرانسه، از فعالیتهای خیابانی گرفته تا جذب حمایت شخصیتهای سیاسی، در صفوف مقاومت جای خود را پیدا کرد. سپس وارد دبیرخانه شورای ملی مقاومت شد و بعدتر در بخش تبلیغات مسئولیتهای مهمی بهعهده گرفت. اما دلش در جای دیگری بود—در میدان، در خط مقدم، در قلب نبرد آزادی.
با اصرار و پیگیری، بالاخره فرصت رفتن به منطقه را یافت. خودش در نامهای که در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ نوشت، صادقانه و روشن گفته بود:
«با دلی سرشار از شوق رهایی، تقاضای پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی ایران و شرکت در جنگ آزادیبخش علیه خمینی دژخیم را دارم... امیدوارم زندگیم و شهادتم در این راه، در خدمت رسیدن به جامعه بیطبقه توحیدی قرار گیرد.»
و چنین شد. کاوه رایزن در عملیات فروغ جاویدان با همان شور و ایمان قدم در میدان گذاشت. او، که روزی در پاریس از رهایی مینوشت، اینبار با اسلحه در دست و قلبی پر از آرمان، به استقبال شهادت رفت. او جنگید، فریاد کشید، و در نهایت خون پاکش را نثار راهی کرد که آن را راه مردمش میدانست.
کاوه نماد آن نسل از روشنفکرانی است که رفاه را رها کردند تا صدای بیصدایان شوند. او از “رایزنی” با افکار و قلم، به “پیشتازی” با سلاح و جان رسید—تا آخرین نفس برای آزادی جنگید، و نامش در زمره شهیدان سرافراز جاودانه شد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر