محل تولد: ماهشهر
شغل: -
سن: ۲۵
تحصیلات: ابتدایی
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۱۰سال
زندانی سیاسی: ۴سال
در گرمای سوزان ماهشهر، جوانی چشم به جهان گشود که بعدها شعلهای بر جان ظلم افکند. قدرتالله ربیعی، از همان نوجوانی ردای مبارزه بر تن کرد و در مسیر پرفراز و نشیب آزادی، تا آخرین لحظه ایستاد. او از اواخر دوران سلطنت، به مبارزه علیه استبداد پیوست و پس از انقلاب ضدسلطنتی، با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و به فعالیت در ماهشهر پرداخت.
قدرتالله، پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در تیمهای عملیاتی سازمان حضور یافت و با شجاعتی مثالزدنی در چندین عملیات حضور پیدا کرد. در سال ۶۱، در تهران دستگیر و به ماهشهر منتقل شد؛ بیدادگاه خمینی ابتدا حکم اعدام برایش برید، اما در نهایت به حبس تعلیقی محکوم شد. او چهار سال زندان را تحمل کرد و سرانجام در سال ۶۵ موفق به فرار شد و پس از دو هفته، خود را به مجاهدین در منطقه مرزی رساند.
با ورود به ارتش آزادیبخش ملی، در یگانهای رزمی سازماندهی شد و در عملیات فروغ جاویدان، رشادت خود را به اوج رساند. آنجا بود که در خط مقدم نبرد با دیکتاتوری مذهبی، به جاودانگان پیوست.
اما شاید گویاتر از هر روایت، آخرین پیام خود قدرتالله باشد؛ ندایی از دل باور و ایستادگی:
«…خمینی رفتنی است… صدای هل من ناصر ینصرنی از زبان مسعود سر داده میشود… ما هم شهادت را بر ننگ ترجیح دادیم… صبح نزدیک است، چه من باشم و چه نباشم…»
او رفت، اما ایمانش، پیامش، و خون سرخش، چراغی شد در مسیر رهایی. قدرتالله ربیعی، تنها یک رزمنده نبود؛ صدایی بود که در تاریکیها پیچید و فریاد زد: صبح نزدیک است...
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر