محل تولد: تهران
شغل: -
سن: ۲۱
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۵-۷-۱۳۶۰
مجاهد شهید جمشید غیاثی، فرزندی از میان زحمتکشان، در اسفندماه ۱۳۳۹ در خانوادهای کمبضاعت در تهران دیده به جهان گشود. از همان کودکی، همزمان با تحصیل، دوشادوش پدر کار میکرد و از همان دوران با درد و رنج طبقه محروم جامعه آشنا شد.
جمشید در سال ۱۳۵۷ با بهترین نمرات موفق به اخذ دیپلم شد و در همان سال در رشتهی راه و ساختمان دانشگاه تهران پذیرفته شد. او پیش از قیام مردمی علیه رژیم شاهنشاهی، در تظاهرات و مبارزات خیابانی شرکت میکرد. پس از پیروزی انقلاب، با ایدئولوژی و خط مشی سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران پیوست.
در تابستان ۱۳۵۸، جمشید به همراه جمعی دیگر از هواداران، برای خدمترسانی و ارتقاء آگاهی روستاییان به ده آیگان رفت و در آنجا مدرسهای و پلی ساختند. او تا خرداد ۱۳۶۰ با تمام وجود در خدمت آرمانهای انقلابی و توحیدی سازمان باقی ماند.
در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰، جمشید به همراه تعدادی از یارانش دستگیر شد و ۴۵ روز در کمیته پارک شهر و سپس ۶۵ روز در زندان اوین، تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت. اما این مجاهد خلق هرگز از مواضع خود عقبنشینی نکرد و در برابر دژخیمان رژیم خمینی خائن مقاوم و استوار ایستاد. شکنجهگران هیچ مدرکی جز ایمان او به خلق و آرمان مجاهدین نداشتند.
در حالیکه جمشید و همراهانش بیش از ۱۱۰ روز در اسارت و زیر شکنجه بودند، رژیم ضدبشری خمینی نام آنان را در روزنامه کیهان ۷ مهر ۱۳۶۰، به دروغ در لیست اعدامشدگان مربوط به تظاهرات ۵ مهر اعلام کرد.
وصیتنامه مجاهد شهید جمشید غیاثی
بنام خدا
و بهنام خلق قهرمان ایران
من جمشید غیاثی، فرزند اصغر، به شماره شناسنامه ۵۴۵۰، این وصیتنامه را مینویسم. آرزوی من این است که زندگیام در میدان مبارزه به پایان برسد.
هدف و آرمان من، نابودی ظلم و استثمار است؛ همان آرمان رهاییبخش مجاهدین خلق. من این راه را آگاهانه و عاشقانه انتخاب کردهام و امیدوارم که لیاقت ادامه دادن مسیری را که مجاهدین پیش گرفتهاند، داشته باشم.
پیام من به مردم این است: دشمنان واقعی خود را بشناسید و در راه نابودی آنان مصمم و استوار گام بردارید. به همه هواداران و مؤمنان به راه مجاهدین میگویم: از هیچ کوششی در یاری رساندن به مردم فروگذار نکنید.
آیندهای روشن و افقی تابناک در پیش روی شماست. تلاش کنید، از سختیها نترسید، زیرا تکامل واقعی در دل همین سختیها و مشقتها نهفته است.
و اما سخنی با پدر و مادرم:
من در خانوادهای نسبتاً خوب زندگی کردم و این را مدیون شما هستم. میدانم که همه زحمات شما برای رفاه ما بوده است و از شما سپاسگزارم.
مادر عزیزم! همیشه سعی کردم رضایت تو را جلب کنم و این را بهترین تشکر از زحماتت میدانم. گرچه بارها با کارهایم مخالف بودی، اما هیچگاه نتوانستم خود را قانع کنم که از فعالیتهایم دست بکشم. زیرا این مسیر را مسئولیتی الهی و انسانی میدانستم، نه سرگرمی.
اگر نتوانستم فرزند دلخواه تو باشم، حتماً مرا میبخشی. اما مادر، اگر کمی بیشتر از محیط خانه و فامیل به جامعه و تاریخ بنگری، حتماً بر عقایدم صحه خواهی گذاشت.
پیام من به همه پدران و مادران این است: فرزندانتان را بشناسید و بگذارید جامعه را بشناسند. اگر آنان را در راه نجات خلق میبینید، به آنان درس استقامت دهید.
درود بر اسلام انقلابی
درود بر مجاهدین خلق
مرگ بر دشمنان خلق
«این را وقتی نوشتم که به یاد ودود شهید بودم.»
نامهی آخر مجاهد شهید جمشید غیاثی
از زندان اوین، پیش از اعدام
بسم الله الرحمن الرحیم
پدر و مادر عزیزم و خانواده مهربانم،
این جملات را در لحظاتی مینویسم که چیزی به پایان عمرم باقی نمانده، و میخواهم بگویم برای من ناراحت نباشید.
مرگ حق است و برای همه پیش خواهد آمد. بهقول قرآن، هر موجودی زمانی معین دارد که توسط خدا تعیین شده است. پس برای رفتن من حسرت نخورید، بلکه برایم دعا کنید که در این مدت عمر، گناهانم بخشوده شود.
اگر در زندگی بدی کردهام، مرا ببخشید. مادر عزیزم، تو بعد از من سه فرزند دیگر داری. خواهش میکنم آنها را خوب تربیت کنی.
فریبا جان، آزیتا جان، بهاره کوچولو، از پدر و مادرتان حرفشنوی داشته باشید و با امید زندگی کنید.
پدر جان، به بچهها برس، و امیدوارم زندگی خوبی در پیش داشته باشید. به همه فامیل و دوستان و آشنایان سلام برسانید و اگر بدی از من دیدهاند، از آنها طلب بخشش میکنم.
جمشید غیاثی
ساعت ۸ صبح
روز یکشنبه ۵ مهر ۱۳۶۰
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر