🌹با یاد مجاهد شهید ناصر رشیدیان دزفولی؛ صدای خاموشنشدنی مقاومت در بابل
محل تولد: بروجرد
شغل: دانشجوی اقتصاد
سن: ۲۷
تحصیلات: دانشجوی دانشکده علوم اقتصادی بابل
محل شهادت: بابل
تاریخ شهادت: ۲۶-۶-۱۳۶۰
زندانی زمان شاه: ۱۸ ماه از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۶
زندانی زمان خمینی: ۶روز از ۲۰ تا ۲۶شهریور ۱۳۶۰
✊ از فقر تا شعور سیاسی؛ جوانی از بروجرد
ناصر رشیدیان در سال ۱۳۳۳ در یک خانواده زحمتکش و کارگری در بروجرد چشم به جهان گشود. فقر، اما هیچگاه مانع درک عمیق او از عدالت و آزادی نشد. با تلاش بسیار دوران ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند و در سال ۱۳۵۲ وارد دانشکده علوم اقتصادی بابلسر شد.
در همین دانشگاه بود که مسیر زندگیاش برای همیشه تغییر کرد؛ آشنایی با دانشجویان مبارز و مجاهدانی همچون محمود مهدوی و حمید تدینی، او را با آرمانهای سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا کرد و او بهسرعت جذب مبارزه شد.
🕯️ روزهای زندان شاه؛ آغازی برای درخشیدن
در جریان یکی از اعتراضات علیه ظلم شاهنشاهی، ناصر و چند دانشجوی دیگر رئیس مزدور دانشکده را هدف قرار دادند. این حرکت شجاعانه منجر به بازداشت او توسط ساواک در سال ۱۳۵۵ شد. او پس از شکنجه، به ۱۸ ماه زندان در زندان ساری محکوم شد.
همانجا در دل زندان، با آرمانها و مشی سازمان مجاهدین آشنا شد و مسیر زندگیاش به راهی بیبازگشت بدل گشت؛ راه مقاومت.
📚 پس از انقلاب؛ از گرگان تا بابل در خدمت خلق
با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، ناصر بهطور حرفهای به صفوف جنبش ملی مجاهدین در گرگان پیوست. در آن دوران مسئول انتشارات جنبش بود. او بیوقفه به تدوین و چاپ زندگینامه شهدا، بروشورهای روشنگر، و اعلامیههای مربوط به نامزدی مسعود رجوی در انتخابات ریاستجمهوری پرداخت.
در ادامه، ناصر به تشکیلات ساری و سپس به تشکیلات بابل منتقل شد و در آنجا به مسئولیتهای مهمی از جمله پشتیبانی پایگاههای سازمان در مازندران مشغول گردید.
🩸 بازداشت و شهادت؛ ۶ روز تا جاودانگی
در روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۰، مأموران سپاه و کمیته با حمله به پایگاه محل اقامت او، ناصر رشیدیان را دستگیر کردند. شکنجههای بیرحمانه آغاز شد؛ اما این فرزند فداکار خلق، حتی یک کلمه بر زبان نراند.
در نهایت، در روز ۲۶ شهریور، تنها شش روز پس از دستگیری، این مجاهد قهرمان توسط دژخیمان رژیم در بابل تیرباران و به شهادت رسید.
پیکر او بههمراه سه مبارز دیگر، در گور دستهجمعی در آرامگاه بهاییها در بابل دفن شد. وقتی خانوادهاش برای تحویل پیکر آمدند، مزدوران گفتند:
«او را با سه نفر دیگر در یک گودال چال کردیم. خیلی دنبالش میگشتیم، آخرش گرفتیم. چه هیکلی داشت... ده تا تیر زدیم به سینهاش، مگه جون میداد؟»
🧱 ایستاده در برابر دیکتاتوری؛ الگویی برای نسل امروز
ناصر رشیدیان با وجود تحمل زندان در زمان شاه و شکنجههای دژخیمان ولایت فقیه، هرگز لب به افشا نگشود. او نه فقط یک فعال سیاسی، بلکه یک الگوی تام و تمام از پایبندی به آرمان، تعهد، صمیمیت و قاطعیت انقلابی بود.
پیکر ناصر رفت، اما راه و نام او در جان هزاران مجاهد و آزادیخواه زنده ماند.
برادرش جمشید رشیدیان نیز در شمار شهیدان سازمان مجاهدین خلق ایران قرار دارد؛ خانوادهای که همه چیز را در راه آزادی فدا کردند.

0 comments:
ارسال یک نظر