با یاد و نام مجاهد قهرمان و شهید راه آزادی، عبدالحمید (سیروس) عبدلی، که با ایمان و ارادهای استوار، در برابر دو دیکتاتوری خونریز شاه و خمینی ایستاد و جان خود را در راه آرمانهای والای آزادی، عدالت و رهایی مردم ایران فدا کرد.
محل تولد: ملاير
سن: ۲۷
تحصیلات: لیسانس اقتصاد
محل شهادت: ساری
تاریخ شهادت: ۱۹-۱۲-۱۳۶۳
زندان زمان شاه: سال ۱۳۵۵ به مدت حدود هشت ماه
زندان زمان خمینی: حدود دو سال از بهار سال ۱۳۶۱ تا اسفند سال ۱۳۶۳
عبدالحمید عبدلی، در سال ۱۳۳۵ در شهر ملایر چشم به جهان گشود. دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش سپری کرد و پس از اخذ دیپلم، در رشته اقتصاد در دانشکده اقتصاد بابلسر پذیرفته شد. در همان دوران دانشجویی، وارد مبارزات سیاسی و دانشجویی شد و با آرمانهای سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا گردید.
در سال ۱۳۵۵، به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق، توسط ساواک دستگیر و به زندان مشهد منتقل شد. شکنجههای وحشیانهی مأموران ساواک، از جمله آویزان شدن از یک پا، باعث آسیبهای شدید جسمی شد که تا پایان عمر با او باقی ماند. وی پس از هشت ماه زندان، آزاد شد اما این دوران، او را به یک مجاهد آگاه و مقاوم تبدیل کرده بود.
با آغاز انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، عبدالحمید در شهر ملایر و سپس در شمال کشور (بابل و بابلسر) به عنوان یکی از فعالترین اعضای جنبش ملی مجاهدین نقشآفرینی کرد. در سال ۱۳۵۸، جنبش ملی را در زادگاهش ملایر سازماندهی نمود و سپس برای ادامه فعالیتها به مازندران بازگشت.
او در تشکیلات مازندران، مسئول بخش آموزش و امنیت سازمان بود و با تلاش شبانهروزی در میتینگها، جلسات، و افشای سیاستهای سرکوبگرانه رژیم خمینی، یکی از پایگاههای کلیدی مقاومت مجاهدین خلق را در شمال کشور سازماندهی و رهبری میکرد.
پس از سرکوب تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و ورود سازمان به فاز مبارزه مسلحانه انقلابی، عبدالحمید به عنوان یکی از فرماندهان مجاهدین در جنگلهای مازندران، نبردی بیامان علیه نیروهای رژیم خمینی را آغاز کرد. او پس از شهادت سردار بزرگ موسی خیابانی، فرماندهی گردان «موسی خیابانی» را برعهده گرفت و با رشادتهای بسیار، مأموریتهای حساس و خطرناک را به موفقیت رساند.
در بهار ۱۳۶۱، زمانی که متوجه شد پایگاه تحت مسئولیتش در بابل تحت محاصره است، برای نجات نیروهایش، از دیوار پشتی به داخل پایگاه نفوذ کرد. اما در دام نیروهای سرکوبگر افتاد و برای جلوگیری از اسارت، اقدام به زدن رگ گردن خود کرد. با اینحال پاسداران او را زنده به بیمارستان منتقل کردند تا بتوانند از او اطلاعات بگیرند.
پس از بهبودی، عبدالحمید به زندان اطلاعات سپاه منتقل شد و تحت شکنجههای هولناک قرار گرفت. با وجود شکنجههای قرون وسطایی، هرگز لب به سخن نگشود. او حتی اطلاعاتی که از منابع دیگر لو رفته بود را تأیید نکرد. این مجاهد سترگ، بارها بین زندانهای شاهرود و ساری منتقل شد تا شاید اطلاعات بیشتری از او بهدست آورند، اما بینتیجه بود.
در نهایت، مزدوران خمینی، پس از شکست کامل در برابر اراده پولادین او، در روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ در زندان ساری، او را به جوخه اعدام سپردند.
پیکر پاک و خونین این مجاهد، به زادگاهش ملایر منتقل و به خاک سپرده شد. برادر مجاهد او هنگام غسل دادن جسدش، شهادت داده است که آثار کبودی، شکستگی استخوان ساعد و بازو، و دیگر شکنجههای شدید، بر پیکر عبدالحمید مشهود بود.
خانوادهی عبدلی، از خانوادههای سرافراز در راه آزادی مردم ایران هستند. خواهران او، فاطمه و مهرانگیز عبدلی، همسرش عشرت قاسمپوری، و دامادهای خانواده یعنی حشمتالله افشاری و مجید فرجی، همه از شهدای مجاهد خلق هستند که در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ توسط رژیم خمینی به شهادت رسیدند.
عبدالحمید (سیروس) عبدلی، نمونهای باشکوه از ایستادگی، آگاهی، وفاداری به آرمان، و مبارزه تا پای جان بود؛ نامش همواره در تاریخ مقاومت مردم ایران خواهد درخشید.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر