محل تولد: برازجان
سن: ۱۶
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: بهبهان
تاریخ شهادت: ۶-۸-۱۳۶۰
مهدی حاجیان، زادهٔ سال ۱۳۴۴ در برازجان، نوجوانی پرشور و باایمان بود؛ دانشآموزی که در عین جوانی، با آرمان آزادی و عدالت پیوندی عمیق داشت. او از همان سالهای آغازین قیام مردم، به صفوف میلیشیای مجاهدین خلق پیوست و با تمام وجود در مسیر مقاومت گام نهاد.
در نخستین ماههای مقاومت سراسری، مهدی دستگیر شد و پس از تحمل شکنجههای وحشیانه، در اوایل آبان ۱۳۶۰ به دست دژخیمان رژیم اعدام گردید.
یکی از همبندانش درباره نحوهٔ دستگیری او میگوید:
«از چهره و لباسش معلوم بود که هنگام دستگیری زمین خورده و مجروح شده بود. ظاهراً پایگاهشان محاصره شده و او در حال فرار دستگیر شده بود. از فردای آن روز، شکنجههای وحشیانهاش شروع شد.»
مهدی را همراه میلیشیای مجاهد دیگری به نام امیر اجرامی – که او هم تنها ۱۸ سال داشت – نزدیک به یک ماه تمام زیر شدیدترین شکنجهها بردند. آثار شکنجهها بر بدن مهدی آشکار بود؛ بسیار لاغر، ضعیف و بیمار شده بود، اما از باورش دست نکشید.
دژخیمان از او میخواستند دوستانش را که پیش از محاصرهٔ پایگاه موفق به فرار شده بودند، معرفی کند. اما پاسخ مهدی تنها یک جمله بود:
«میدونم… اما نمیگم!»
یکی دیگر از همبندیان او چنین روایت کرده است:
«روزی متوجه ورود دو زندانی جدید شدیم، اما دژخیمان اجازه نمیدادند آنها از تختشان فاصله بگیرند. حتی به ما گفتند به آنها نزدیک نشویم، چون اعدامی هستند. یکی از آنها مهدی حاجیان بود. هر شب تا صبح صدای شکنجهشان را میشنیدیم. دژخیمان میخواستند اطلاعات بگیرند، اما هیچ چیز نتوانستند از لبان بستهشان بیرون بکشند.»
پس از روزهای طولانی شکنجه و ناتوانی جلادان در شکستن ارادهشان، تصمیم گرفتند کار را یکسره کنند.
مهدی و امیر، دو نوجوان مقاوم و بیادعا، در ۶ آبان ۱۳۶۰ به جوخهٔ اعدام سپرده شدند.
اما آنان پیش از آنکه گلولهای بر سینهشان بنشیند، با پایداری خود ثابت کردند که انسان میتواند حتی با جسمی نحیف، ارادهای شکستناپذیر داشته باشد و جلادان را با همه درندهخوییشان به زانو درآورد.
نام و یادشان تا همیشه قرین غرور، شرافت و افتخار خواهد بود.
🌹 راهشان پررهرو باد

0 comments:
ارسال یک نظر