محل تولد: اروميه
شغل: تاجر
سن: ۶۲
تحصیلات: سیکل
محل شهادت: ارومیه
تاریخ شهادت: ۱۰-۱۲-۱۳۶۴
حمید صمدیتکالو در سال ۱۳۰۲ در ارومیه به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا کلاس نهم نظام قدیم (سیکل) ادامه داد و سپس وارد بازار کار شد. حمید در مقطع انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، از بازاریان خوشنام، مورد احترام و محبوب مردم ارومیه بود و در تظاهرات علیه شاه شرکت فعال داشت.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، با شناختی که از یکسو نسبت به عملکردهای ارتجاعی رژیم آخوندی و از سوی دیگر نسبت به آرمان مردمی مجاهدین پیدا کرد، به هواداری از سازمان مجاهدین خلق روی آورد. اگرچه رابطه تشکیلاتی مستقیم نداشت، اما در کنار کار خود، از هیچ حمایتی نسبت به هواداران سازمان دریغ نمیکرد.
یکی از فرزندان او، مجاهد شهید جعفر صمدیتکالو—استادیار دانشگاه ارومیه—به عنوان کاندیدای سازمان مجاهدین در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸ معرفی شد. جعفر در برابر آخوند حسنی، کاندیدای رژیم، رأی بالایی کسب کرد و انتخابات را به مرحله دوم کشاند. اما دستاندرکاران رژیم با تقلب گسترده او را حذف کردند. محبوبیت جعفر در ارومیه سبب شده بود که پدر نیز نزد مردم محترمتر و عزیزتر باشد.
پدر صمدیتکالو که به واسطه فرزند مجاهدش و ارتباط با هواداران سازمان، بیشازپیش با آرمانهای سازمان آشنا شده بود، بهطور آشکار از مجاهدین حمایت میکرد.
در اردیبهشت ۱۳۶۰، فرزندش جعفر بازداشت شد و چند ماه بعد در مهرماه ۱۳۶۰ در زندان تبریز بهدست دژخیمان خمینی تیرباران گردید. بعد از شهادت جعفر، پدر علاقه و وفاداری بیشتری نسبت به مسیر و آرمان او یافت و به دفاع از مجاهدین ادامه داد. او هر هفته بر مزار فرزندش حاضر میشد و یاد او را زنده نگه میداشت. رژیم بارها و به بهانههای مختلف وی را بازداشت کرد، شاید بتواند او را وادار به دستکشیدن از اعتقادش کند؛ اما پدر صمدی با استواری، مسیر انتخابشدهٔ فرزندش را ادامه داد و همین، خشم و کینه مزدوران رژیم را برانگیخت.
سرانجام در اسفندماه ۱۳۶۴، هنگامی که از زیارت مزار فرزندش بازمیگشت، در خیابان شادبختی ارومیه، مأموران اطلاعات رژیم ماشین او را متوقف کرده و مقابل چشم مردم او را با خود بردند. اهالی محل که وی را بهخوبی میشناختند، خودرو را نزد خانواده بردند.
خانواده از همان لحظه جستجو برای یافتن پدر را آغاز کردند. مسئولان زندان ارومیه ابتدا اظهار بیاطلاعی کردند. بعد از فشار خانواده و آشنایان، مدعی شدند که او در بازداشت است و بهزودی آزاد خواهد شد؛ اما پس از چند روز، دوباره سکوت و بیخبری.
خانواده دست از تلاش نکشیدند تا اینکه چند روز بعد، پیکر بیجان حمید صمدیتکالو را در باغ شخصی او در بیرون شهر یافتند؛ جایی که مزدوران رژیم با شلیک چند گلوله به سرش، او را به شهادت رسانده و جسدش را رها کرده بودند.
بدینسان حمید صمدیتکالو چهار سال پس از شهادت فرزندش، مجاهد شهید جعفر صمدی، در ۶۲ سالگی، جان خود را بر سر وفاداری به آرمان آزادی مردم ایران فدا کرد و به قافله بزرگ شهدای مجاهد خلق پیوست.

0 comments:
ارسال یک نظر