گفتگو با رضا هفت برادران
قطعه ۴۱ بهشت زهرا فقط چند ردیف سنگ و خاک نیست. اینجا آرامگاه نسلیست که به جرم اندیشیدن، آرزو کردن و گفتنِ "نه" به استبداد، جانشان را دادند. جوانانی که در دههی شصت، با اتهام هواداری از مجاهدین خلق، به جوخههای اعدام سپرده شدند و بینام و نشانه در این خاک آرمیدند.
حالا خبر میرسد که همین قطعه، قرار است «پارکینگ» شود. گلایهی خانوادهها بیپاسخ مانده و پاسخ شهردار تهران فقط یک جمله بوده: «آن مورد مصوبهی امنیتیست».
امنیتی؟ یعنی حتی بعد از مرگ هم باید از خاطرهی آنها ترسید؟
قطعه ۴۱ برای خانوادهها فقط یک گورستان نیست، تکهای از قلبشان است. جایی که هنوز گلهای تازه میگذارند، هنوز نامها را در سکوت زمزمه میکنند. حالا میخواهند همان خاک را زیر آسفالت پنهان کنند، شاید فکر میکنند با حذف نشانهها، یادها هم محو میشود.
اما تاریخ نشان داده که صداهایی که برای آزادی خاموش شدهاند، در خاک نمیمانند.
حافظهی مردم، دیوار ندارد. هر سنگی که برداشته شود، هزار تصویر در ذهنها زنده میشود.
تهران، اگر روزی قرار است زیبا و آزاد باشد، باید از اینجا شروع کند: از احترام به کسانی که در راه آزادی جان دادند.
قطعه ۴۱ را نمیشود پارکینگ کرد؛ چون وجدان یک ملت را نمیشود آسفالت گرفت.
یک رسانه حکومتی گفتگوی کوتاهی با پاسدار زاکانی شهردار تهران را انعکاس داده و نوشته:« قطعه ۴۱ بهشت زهرا چند ماهی هست که در حال تبدیل شدن به پارکینگ است. خانوادهها هنوز گلایه دارند. امکانش وجود ندارد که کاربری این قطعه به حالت قبل برگردد؟ زاکانی پاسخ داد: آن مورد مصوبهی امنیتیست».
در این قسمت از برنامه میخواهیم ببینیم که معنی این حرف که زاکانی گفته تخریب قطعه ۴۱ و تبدیلش به پارکینگ مصوبه امنیتی است چیست؟
چه شده که این موضوع دوباره از طرف خود رژیم مطرح میشود؟

0 comments:
ارسال یک نظر