محل تولد: مسجد سليمان
سن: ۱۹
تحصیلات: دانش آموز
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
به خورشید گفتم چگونه وصفشان میکنی؟
گفت: گرمایشان زمین را گرما میدهد...
مجاهد شهید علیرضا براتی تحت تأثیر یکی از اقوامش با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. پس از سی خرداد سال۶۰ به مرور بیشتر وارد فضای سیاسی شد و نسبت به رژیم خمینی بهخاطر سرکوب و جنایتهایش کینه و تنفر زیادی داشت. در سال۶۳ با کمک یکی از مجاهدین از بند رسته با سازمان تماس برقرار کرد و با کمک وی در سال۶۵ از کشور خارج شد و به مجاهدین پیوست.
پس از شکلگیری ارتش آزادیبخش ملی ایران، علیرضا بهعنوان یک رزمنده پرشور آموزشهای نظامی و رزمی را فرا گرفت و در عملیات چلچراغ شرکت کرد.
علیرضا پس از نشست توجیهی عملیات فروغ جاویدان تا روز حرکت آرام و قرار نداشت، و بیصبرانه منتظر شروع عملیات بود.
بهگفته همرزمانش در صحنه عملیات دلاورانه جنگید و سرانجام به سایر جاودانه فروغها پیوست.
او که خودش نمونهیی از نسل مسعود، نسل میلیشیا و نسل فدا و ایمان بود، در قطعه زیر آنها را اینچنین توصیف کرده:
«به خورشید گفتم چگونه وصفشان میکنی؟
گفت: گرمایشان زمین را گرما میدهد
به ماه گفتم تو چگونه توصیفشان میکنی؟
گفت: نور ایمانشان زمین را نورانی میکند.
به دریا گفتم: تو چطور وصفشان میکنی؟
گفت: عظمت شکوهشان از من پهناورتر است.
به موج گفتم: تو چگونه وصفشان میکنی؟
گفت سلاحشان از من کوبندهتر است.
به مسعود گفتم تو چگونه وصفشان میکنی؟
گفت: از الماس هم گرانبهاترند»
0 نظرات:
ارسال یک نظر