محل تولد: فسا
سن: ۱۹
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۴سال
«… زندگی زیباست، خمینی باید نابود شود و دوباره شادی به ایران عزیزمان برگردد. من همیشه زندهام در لبخندهای مردم محروم ایران، در شادیهایشان من با شما خواهم بود…».
اینها کلمات به یادگار مانده از آخرین نامه شیرزن مجاهد ربابه جمالی به خانواده است.
ربابه از سال۶۳ فعالیت خود را در ارتباط با سازمان آغاز کرد، سال۶۴ به منطقه رفت و پس از گذراندن دوره هنگ آموزشی در قسمتهای مختلف به انجام مسئولیت پرداخت.
از سال۶۶ وارد یکانهای رزمی شد و در عملیات آفتاب و چلچراغ و سرانجام در فروغ جاویدان جنگید و درخشید.
ربابه در نامهیی در فروردین۶۷ نوشت:«…چگونه میتوانم دست پینهبسته مرد دهقان و چشم نابینا شده زن روستایی را در اثر قالیبافی ببینم؟
چگونه میتوانم ببینم پای برهنه کودک روستایی، در میان سنگلاخها و در میان آفتاب سوزان در حال کار کردن است، تا شاید هزینه معیشت خانوادهاش را بهدست آورد؟…
به خدا تا رهایی اینها به کمک برادران و خواهران مجاهدم میجنگم، من نمیتوانم نظارهگر باشم… مریم راه رهایی زن ایرانی را نشان داد، آنها مثل کبوتری در قفس بودند.
من خودم را فدا خواهم کرد فدای مسعود و مریم، فدای ملت ایران تا شاید خدا بخواهد و خونم با خون شهیدان پیوند بخورد…».
0 نظرات:
ارسال یک نظر