محل تولد: قوچان
شغل: دانشجو
سن: ۲۶
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۶-۷-۱۳۶۰
زندانی زمان شاه: ۱۳۵۴ / زندان وکیل آباد مشهد / ۳ سال
نحوه شهادت: تیرباران
علی باقرزاده در سال۱۳۳۴ در خسرویه قوچان در یک خانواده محروم و زحمتکش متولد شد. از آنجا که از همان ابتدای زندگی طعم فقر و محرومیت را لمس کرده بود، کینهای عمیق نسبت به عاملان و مسببین این وضعیت که نظام سلطنتی بود داشت.
وی فعالیتهای سیاسی خودش را از سال دوم دبیرستان با شرکت در جلسات مذهبی-سیاسی و تکثیر و توزیع اطلاعیههای ضد رژیم شاه شروع کرد. در سالهای آخر دبیرستان بود که علی به گروه والعصر از هواداران مجاهدین وصل شد. این آشنایی وی را نسبت به آرمان سازمان شیفته ساخت.
زمانی که در سال۵۴ گروه والعصر ضربه خورد، علی نیز جزو دستگیر شدگان بود. او با شجاعت شکنجههای گوناگون ساواک را تاب آورد و استوار بر سر مواضعش ایستاد. جسارت علی در مقابله با دژخیمان ساواک بسیار بارز بود و نهایتاً توسط بیدادگاه رژیم سلطنتی به ۳سال زندان محکوم شد.
در زندان گمشده سالیان خود را بهتر و بیشتر شناخت. آموزشها و تعلیمات لازم را پیرامون ایدئولوژی و سیاستها و استراتژی سازمان فراگرفت و زمانی که در سال۵۷ همراه با سایر خواهران و برادران مجاهدش از زندان آزاد شد کادری ورزیده با تجربیات گرانبها بود. قاطعیت و جسارت در برابر دشمنان و نرمش و عطوفت در برابر همرزمان از ویژگیهای بارز علی بود.
پس از آزادی از زندان شاه، علی بلافاصله فعالیتهای خود را در سازمان دادن تظاهرات مردمی در قوچان و مشهد آغاز کرد. در مشهد ابتدا مسئول تبلیغات جنبش ملی مجاهدین بود و سپس در قسمتها و شهرهای مختلف مشغول بکار شد از جمله بخش نشریه در تشکیلات استان مازندران و در اسفند۵۹ بهعنوان مسئول بخش خبر و گزارشگر نشریه مجاهد.
علی با عشق و علاقه زاید الوصفش به سازمان و پشتکار و جدیتی که داشت توأما به او توان فوق العادهای بخشیده بود. از آنجایی که شناخت عمیقی از سازمان داشت و میدانست که در پس هر یک از دستآوردهای سازمان، خون و شکنجه مجاهدین نهفته است، در حفظ و حراست از این دستآوردها بسیار جدی، قاطع و بیگذشت بود.
علی سرشار از صفا و مهربانی و صمیمیت بود چرا که زندگی پر از رنج و مصایب را تحمل کرده بود مظهر صبر و پایداری و شکیبابی بود و تمام کسانی که با او اندک آشنایی داشتند به او علاقه خاصی داشتند و سخت تحت تأثیر برخوردهای مردمی و صمیمانه او قرار میگرفتند.
علی قهرمان در سرفصل ۳۰خرداد و ورود به فاز جدیدی از مبارزه گفته بود، حالا اوج شکوفایی موضعگیریها و افشاگریهای سازمان در جهت اثبات عدم مشروعیت رژیم است.
در ۱۷تیر۶۰ علی به اتفاق شماری از همرزمانش دستگیر و بلافاصله به زیر شکنجه برده شد. دژخیمان که علی را میشناختند سعی کردند او را با شکنجه و تهدید و تطمیع از مجاهدت خود باز دارند. اما علی قهرمان در زیر شکنجهها عیار مجاهدی خود را بارز کرد و این دژخیمان خمینی بودند که در برابر فداکاری و استقامت علی شکست خوردند. عاقبت دژخیمان شکستخورده علی را همراه با تعدادی از خواهران و برادران مجاهدش که بهخاطر تظاهرات قهرمانانه ۵مهر دستگیر شده بودند در سحرگاه ۶ مهر۶۰ به جوخه تیرباران سپرد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
0 نظرات:
ارسال یک نظر