محل تولد: تهران
سن: ۲۸
تحصیلات: دانشجوی پزشكی دانشگاه شیراز
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۲۰-۱۱-۱۳۶۰
محل زندان: زندان اوین
زندانی زمان شاه : ۱۳۵۴ / ۳سال
نحوه شهادت: تیرباران
در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ایران، نامهایی درخشان به چشم میخورند که نهتنها در زمان خود، بلکه در تمامی دورانها، الهامبخش مبارزان و آزادیخواهان بودهاند. یکی از این نامهای پرافتخار، مجاهد شهید احمد اویسی است؛ پزشکی که نهتنها به درمان جسم، بلکه به رهایی روح و جان مردم از بند ستم میاندیشید.
از فقر تا آگاهی؛ جرقههای یک مبارز
احمد اویسی در محلهی فقیرنشین یاخچیآباد تهران چشم به جهان گشود. از همان کودکی با سختیهای زندگی روبهرو شد و برای تأمین معیشت خانواده، همزمان با تحصیل، به کار نیز مشغول بود. اما فقر نهتنها او را تسلیم نساخت، بلکه انگیزهای شد تا مسیر آگاهی و مبارزه را انتخاب کند.
با ورود به دانشگاه شیراز در رشتهی پزشکی، روح عدالتخواه احمد با دیدن نابرابریهای اجتماعی و استبداد رژیم سلطنتی شعلهورتر شد. او به سرعت در جنبشهای دانشجویی علیه رژیم پهلوی فعال شد و پس از مدت کوتاهی، در سال ۱۳۵۴ دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد.
درسی از پایداری در شکنجهگاه شاه
در زندانهای مخوف ساواک، احمد اویسی طعم درد و شکنجه را چشید. کابلهای خونین، شبهای بیخوابی و بازجوییهای وحشیانه نتوانستند او را از مسیرش منصرف کنند. اما آنچه بیش از شکنجهها برای احمد ارزش داشت، پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران بود. او در زندان نهتنها ایستادگی کرد، بلکه با شور و اشتیاق به آموزشهای ایدئولوژیک و تشکیلاتی پرداخت و پس از آزادی، بهعنوان یک کادر برجسته و مسئولی توانمند به مبارزه ادامه داد.
پس از آزادی؛ گامهای مصمم در مسیر انقلاب
پس از آزادی از زندان در آستانهی انقلاب ضدسلطنتی، احمد بار دیگر به صحنهی مبارزه بازگشت. یکی از همبندیهایش دربارهی او چنین میگوید:
«احمد، فردی جدی، منظم و پیگیر بود. مسئولیتهایی که به او داده میشد را با دقت انجام میداد. در عین حال، روحیهای شاد و سرزنده داشت که به همهی ما انگیزه میداد.»
نبردی که جاودانه شد
در روز ۲۰ آذر ۱۳۶۰، احمد اویسی در شرایطی حساس مأموریتی را در تهران بر عهده داشت. در میانهی بحران، او و همراهانش در پایگاهی حضور داشتند که لو رفت. ساعات اولیهی بامداد، نیروهای سرکوبگر رژیم با شلیکهای بیامان، پایگاه را به محاصره درآوردند. احمد با شجاعتی کمنظیر به مقابله پرداخت. او که نگران لو رفتن اطلاعات و همراهانش بود، تصمیم گرفت تا آخرین لحظه مقاومت کند.
درگیری شدیدی رخ داد. او که تا آخرین توان جنگیده بود، در نهایت هنگام تلاش برای خروج از محاصره، به دام افتاد. با اینحال، حتی در لحظهی دستگیری نیز، دشمن از او هراس داشت؛ چرا که پس از بلعیدن قرص سیانور، مأموران تلاش کردند او را زنده نگه دارند تا از او اطلاعات بگیرند.
دو ماه شکنجه؛ اما بیتسلیم
احمد پس از دستگیری، دو ماه تمام زیر شکنجههای وحشیانهی مزدوران خمینی قرار گرفت. با اینحال، همانگونه که در زندان شاه تسلیم نشد، این بار نیز ایستادگی کرد. شلاقها، سوزاندن، ضرب و شتمهای وحشیانه و تهدیدها هیچکدام نتوانستند ارادهی پولادین او را درهم بشکنند.
وصیتنامهی عاشقانهی یک مجاهد
در واپسین ساعات زندگی، احمد وصیتنامهی خود را با قلبی مملو از ایمان به خدا و عشق به خلق نوشت. در ۲۰ بهمن ۱۳۶۰، در حالی که تنها ۲۸ سال داشت، به میدان تیر شتافت و در مسیر آرمانهایش جاودانه شد.
راهی که ادامه دارد
یاد احمد اویسی نهتنها در خاطرهی تاریخ، بلکه در دل نسلهای مبارز جاری است. امروز، کانونهای شورشی و جوانان قیامآفرین ایران، با الهام از چنین قهرمانانی، پرچم مبارزه برای آزادی را برافراشته نگه داشتهاند. راهش پررهرو باد!
0 نظرات:
ارسال یک نظر