محل تولد: تبريز
سن: ۲۸
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
سابقه مبارزاتی: ۹سال
اعظمالسادات غفارپور موسوی، شیرزنی از تبریز، از همان نخستین سالهای جوانی، با آرمان آزادی آشنا شد و در مسیر مبارزه گام نهاد. او فعالیتهای خود را از انجمن دانشآموزی آغاز کرد و بهسرعت به بخشهای سازماندهیشده مقاومت در محلات پیوست. در شهریور سال ۶۰ بهدست نیروهای سرکوبگر دستگیر شد و ماهها در اسارت دژخیمان، سختترین شکنجهها را تحمل کرد، اما هرگز تسلیم نشد. پس از آزادی، با تعهدی دوچندان، فعالیت خود را در هستههای مقاومت ادامه داد و در سال ۶۳ برای پیوستن به ارتش آزادیبخش به منطقه اعزام شد.
اعظمالسادات که به فرماندهی و سازماندهی جنگی تسلط یافته بود، در دانشکده نظامی مجاهدین، دوره فرماندهی تیمهای عملیاتی را با موفقیت گذراند و بهعنوان یکی از فرماندهان شایسته ارتش آزادیبخش شناخته شد. او در نهاد ارتش مجاهدین فعالیت داشت و مدتی نیز به تشکیلات سازمان در خارج از کشور منتقل شد، اما عشق به میدان نبرد، او را دوباره به جبهه بازگرداند.
با حضور در عملیاتهای بزرگ آفتاب و چلچراغ، او به یکی از فرماندهان شجاع و کارآزموده تبدیل شد که همواره در صفوف مقدم نبرد میجنگید. در عملیات فروغ جاویدان، فرماندهی یک گروه رزمی را بر عهده گرفت و با ایمان و شجاعت مثالزدنی، به قلب دشمن تاخت. در یکی از درگیریهای سخت، در اوج پاکباختگی و فداکاری، در راه آرمانش به شهادت رسید و جاودانه شد.
در وصیتنامهای که از او به جا مانده، این کلمات پرشور و تکاندهنده را نوشت:
«هر جای وطن که مینگرم، خلق قهرمان و تحت ستمی را میبینم که چشمانتظارند، منتظر کسی که شب را بدرد… خدایا، به من توانایی بده که بتوانم ذرهای از این بیکران باشم و جان ناچیزم را فدای راه آزادی سازم. وقتی دخترم بزرگ شد و سراغ مادرش را گرفت، بگویید که مادرت با لبهای خندان و قلبی سرشار از عشق و کین، در راه خلقش کشته شد...»
نام و راه این بانوی قهرمان، الهامبخش تمامی زنان و مردانی خواهد بود که در مسیر رهایی و آزادی، تا آخرین نفس میجنگند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر