محل تولد: تهران
سن: ۲۶
تحصیلات: دانشجوی اقتصاد
محل شهادت: شیراز
تاریخ شهادت: ۴-۴-۱۳۶۲
در تاریخ مبارزات مردم ایران علیه ظلم و استبداد، نام بسیاری از زنان و مردان آزادیخواهی میدرخشد که با جانفشانی، مشعل آزادی را روشن نگه داشتند. یکی از این چهرههای درخشان، شهرزاد حجتی امامی بود که از دل یک خانواده مرفه برخاست، اما با انتخابی آگاهانه و انقلابی، مسیر مبارزه را برگزید و تا پای جان در این راه ایستادگی کرد.
از دوران رفاه تا آگاهی اجتماعی
شهرزاد در سال ۱۳۳۷ در تهران و در خانوادهای مرفه متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی خود را در بهترین مدارس تهران گذراند، اما برخلاف بسیاری از همطبقهایهای خود، نسبت به نابرابریها و فاصله طبقاتی بیتفاوت نماند. او با دیدن محرومیتها و بیعدالتیها، به دنبال پاسخ این پرسش بود که چرا چنین اختلافاتی در جامعه وجود دارد؟ این جستجو او را به شناخت ماهیت استبدادی رژیم شاه و آشنایی با سازمان مجاهدین خلق رساند.
در دوران دبیرستان، نام مجاهدین خلق به گوشش خورد و با کنجکاوی به دنبال کسب اطلاعات بیشتر درباره این سازمان و آرمانهای آن رفت. این مسیر، نقطه آغاز تغییر نگرش او به زندگی و جامعه بود.
دانشجویی و آغاز مبارزات انقلابی
در سال ۱۳۵۶، شهرزاد در رشته اقتصاد کشاورزی دانشگاه شیراز پذیرفته شد. ورود به محیط دانشگاه، او را با فضای مبارزاتی دانشجویان پیوند داد. در دوران اوجگیری انقلاب مردم ایران، او نیز دوشادوش دانشجویان مبارز، در تظاهرات و اعتراضات ضد رژیم شاه شرکت داشت.
با تعطیلی دانشگاهها در سال ۵۷، به تهران بازگشت و تا پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، در فعالیتهای انقلابی حضوری فعال داشت. پس از بازگشایی دانشگاهها، مجدداً به شیراز رفت و به انجمن دانشجویان مسلمان که متشکل از هواداران سازمان مجاهدین بود، پیوست. با وقوع کودتای فرهنگی خمینی و بسته شدن دانشگاهها، او در ستاد سازمان در شیراز به فعالیتهای خود ادامه داد.
پایداری در زندان و شکنجههای وحشیانه
پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز سرکوب گسترده مخالفان، شهرزاد نیز مانند بسیاری از همرزمانش به زندگی مخفی روی آورد. اما در ۲۹ مرداد ۱۳۶۰، هنگام مراجعه به یک پایگاه که تحت کنترل سپاه قرار گرفته بود، دستگیر شد.
شکنجههای بیرحمانه از لحظه بازداشت آغاز شد. ۱۷ روز متوالی زیر شدیدترین شکنجهها قرار داشت و سپس به سلول انفرادی منتقل شد. اولین هفته در سلولی مشترک با یک زن معتاد گذراند که به دلیل محرومیت از مواد مخدر، دچار حملات شدید شده و بارها شهرزاد را مورد ضرب و شتم قرار داد.
پس از یک ماه بیخبری، خانوادهاش متوجه شدند که او به حبس ابد محکوم و ممنوعالملاقات شده است. پس از دو ماه پیگیری، سرانجام موفق به ملاقات او شدند. اما پس از مدتی، شهرزاد را به زندان دشت ارژنگ منتقل کردند. او در ملاقات با مادرش گفت که این انتقال به دلیل بازدید هیأت حقوق بشری از زندان عادلآباد بوده و رژیم زندانیانی را که احتمال میداد اطلاعاتی افشا کنند، به نقاط مختلف فرستاده است.
در زندان به دلیل کمبود مواد غذایی به یرقان مبتلا شد و به بیمارستان انتقال یافت. مادرش که موفق به ملاقات او در بیمارستان شد، نشانههای شلاق و شکنجه را بر تمام بدنش مشاهده کرد. کف پاهایش کاملاً از فرم افتاده و راه رفتن برایش دشوار شده بود.
استواری در برابر جلادان و شهادت در راه آرمان
پس از بازگشت به زندان عادلآباد، او همچنان در تشکیلات زندانیان مجاهدین فعالیت میکرد. با لو رفتن این تشکیلات، به زندان سپاه منتقل شد. همبندانش او را صبور، متواضع، شجاع و پرکار توصیف میکردند. او در تمام کارهای جمعی شرکت میکرد و برای دفاع از ارزشهای مجاهدین هزینه میداد.
در خرداد ۱۳۶۲، رژیم او را مجدداً محاکمه و به اعدام محکوم کرد. در آخرین ملاقات، لبخند بر لب داشت و به خانوادهاش روحیه میداد. جملهای که به مادرش گفت، هنوز در یادها مانده است:
"انسان به همه چیز عادت میکند، مهم این است که شرایط را به نفع خود و راهت تغییر دهی."
مادرش پس از ملاقات گفته بود: "او مثل کوه استوار و محکم بود و خم به ابرو نمیآورد."
سرانجام، در ۴ تیر ۱۳۶۲، رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی، این زن مقاوم و آرمانخواه را در زندان عادلآباد شیراز، تیرباران کرد.
یاد و راهش جاودان
شهرزاد حجتی امامی، نمونهای از زنانی بود که در برابر ستم تسلیم نشدند. او با آگاهی و انتخاب آگاهانه، مسیر سخت مبارزه را برگزید و تا آخرین لحظه بر سر آرمانهایش ایستاد.
او نه تنها با شکنجههای جسمی، بلکه با فشارهای روحی و روانی نیز مواجه شد، اما هیچگاه تسلیم نشد. امروز، نام او در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ایران، ماندگار است.
✨ یادش گرامی، راهش پررهرو باد. ✨
0 نظرات:
ارسال یک نظر