محل تولد: هفت چشمه ايلام
شغل: معلم
سن: ۲۵
تحصیلات:
محل شهادت:
تاریخ شهادت: ۱۸-۱۱-۱۳۸۴
محل زندان: زندان اوین
۱۸ بهمن ۱۳۸۴ – روزی که دژخیمان از نام یک مجاهد لرزیدند
از کلاس درس تا جبهه نبرد
حجت زمانی، فرزند ایلام، در خانوادهای با روحیهای مبارز و مقاوم متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند و پس از فارغالتحصیلی از دانشسرای تربیت معلم، به تدریس در مدارس ایلام مشغول شد. اما در نوجوانی، مسیر زندگیاش تغییری بزرگ یافت.
۱۴ ساله بود که با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد، همزمان با عملیات فروغ جاویدان. دو اتفاق مهم، او را به مسیر مبارزه کشاند: نخست، پیوستن برادرش پهلوان خزعل زمانی به مجاهدین و دوم، اعدام یکی از بستگانش توسط نیروهای رژیم. این دو رویداد، چشم حجت نوجوان را به ماهیت سرکوبگرانه رژیم باز کرد و او را مصمم ساخت تا در راه آزادی، گام بردارد.
عزم پولادین یک نوجوان
از ۱۵سالگی، حجت به مطالعه کتابهای مجاهدین پرداخت و با شنیدن صدای مجاهد، درک عمیقتری از مبارزه کسب کرد. در ۱۷سالگی، با اشتیاق پیوستن به مجاهدین، در جستوجوی راهی برای ورود به صفوف آنان بود. در نهایت، در سال ۱۳۷۶ به آرزویش رسید و به سازمان مجاهدین پیوست.
او در نامهای درباره این تحول درونیاش نوشت:
"احساس کردم اولین جوانهها از عشقی وافر به رهبری در درونم سر برمیآورد. این عشق، راهگشا و حلال بسیاری از مسائلی بود که فکر میکردم هرگز قادر به حل آن نخواهم بود."
داغ برادران، آتش مبارزه را شعلهورتر کرد
اما مسیر مبارزه، پر از آزمونهای سنگین بود. در دیماه ۱۳۷۸، پهلوان خزعل، برادر بزرگتر حجت، در درگیری با پاسداران در هفتچشمه به شهادت رسید. این ضایعه، نهتنها حجت را متوقف نکرد، بلکه او را مصممتر کرد. سال بعد، دومین برادرش، فلاح نیز در مصاف با دژخیمان آخوندی جان باخت.
دستگیری، شکنجه و ۴ سال مقاومت در زندان
در تیرماه ۱۳۸۰، هنگام عبور از میدان ونک تهران، پاسداران رژیم او را شناسایی و دستگیر کردند. دوران بازجویی و شکنجههای وحشیانه در زندان اوین آغاز شد. حجت، با ایمانی استوار، شکنجهها را تاب آورد و دژخیمان را به زانو درآورد. مقاومت او چنان بود که بازجوییهایش بهطور غیرعادی ۴ سال طول کشید.
محکومیت به ۴ بار اعدام؛ اما یک قدم عقب ننشست
در تیرماه ۱۳۸۳، رژیم در یک دادگاه فرمایشی، او را به ۴ بار اعدام محکوم کرد و برای درهمشکستن مقاومتش، وی را به بند مجرمان عادی منتقل کرد. اما حجت، نهتنها تسلیم نشد، بلکه با اعتصاب غذا، موجی از اعتراضات داخلی و بینالمللی علیه رژیم بهپا کرد.
ماههای پاییز و زمستان ۱۳۸۳، دوران اعتصاب غذای طولانی حجت بود. هر روز، بر تعداد زندانیان سیاسی که به او میپیوستند، افزوده میشد. رژیم که او را عامل مقاومت در زندان میدانست، تصمیم به اجرای حکم گرفت.
روز اعدام؛ وحشتی که رژیم را به سکوت واداشت
در ۱۸ بهمن ۱۳۸۴، دژخیمان، حجت را مخفیانه اعدام کردند. آنچنان از شهادتش وحشت داشتند که تا ۱۰ روز، خبر را اعلام نکردند. اما خون حجت، نهتنها خاموش نشد، بلکه به فریاد هزاران مجاهد دیگر تبدیل شد.
در زیر حکم اعدامش، نوشت:
"اعتراضی ندارم!"
این جمله، سندی جاودان بر ایمان و استواری یک مجاهد در برابر جلادان بود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر