محل تولد: تهران
شغل: -
سن: ۲۱
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: بوشهر
تاریخ شهادت: ۲۴-۸-۱۳۶۳
شهید امیر هاشمی در سال ۱۳۴۲ در خانوادهای محروم و زحمتکش در جنوب تهران دیده به جهان گشود. شرایط دشوار زندگی اقتصادی خانواده، او را در سن دوازدهسالگی ناگزیر به ترک تحصیل کرد تا برای کمک به امرار معاش خانواده، به کارگری در تعمیرگاههای ماشین و کارگاههای بافندگی بپردازد.
او از همان سالهای نوجوانی، رنج و بیعدالتی طبقاتی را با تمام وجود درک میکرد، گرچه هنوز ریشه اصلی آن را نمیشناخت. اما بهتدریج با رشد آگاهی سیاسی و تجربه حضور در عرصههای اجتماعی، به ماهیت ستمگرانه رژیم پهلوی پی برد و در جریان قیام مردمی علیه سلطنت، به صفوف انقلابیون پیوست. آشناییاش با سازمان مجاهدین خلق ایران نیز در همین دوران شکل گرفت، و مطالعه زندگینامه و دفاعیات شهدای مجاهد خلق، الهامبخش مسیری شد که تا پایان عمر بر آن باقی ماند.
در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰، امیر همچنان به کارگری ادامه داد و به عنوان یک «هوادار» مجاهدین، به خط مشی سیاسی و مواضع ایدئولوژیک آنان پایبند بود. با اوجگیری سرکوب و سرشت ضدمردمی رژیم تازهبهقدرترسیده خمینی، مرز میان انقلاب و ارتجاع برایش روشنتر شد و نتوانست در برابر موج بیداری و مقاومت، بیتفاوت بماند. حضور فعال او در راهپیمایی ۳۰ خرداد ۶۰، نقطهعطفی در زندگی مبارزاتیاش بود.
در آن شرایط دشوار که بسیاری از مبارزان در فضای خفقان موفق به برقراری ارتباط با سازمان نمیشدند، امیر نیز ناچار بود مستقلانه در میدان باقی بماند. او با نوشتن شعارهای افشاگرانه و شرکت در بحثهای روشنگرانه میان مردم، نقش خود را ایفا میکرد.
در سال ۱۳۶۱ با تلاش خستگیناپذیر، سرانجام موفق به برقراری ارتباط با سازمان شد. او خود در شرح این مرحله از زندگیاش نوشته است:
«...تشکل و سازماندهی قیام سراسری خلق و تثبیت آلترناتیو دمکراتیک شورا و محور اصلی آن سازمان مجاهدین خلق ایران، انگیزه و شور بیشتری را برای ارتباط گرفتن با سازمان در وجود من متبلور کرد...»
بدینترتیب، وارد فاز نوینی از زندگی انقلابی شد؛ فازی که سرشار از مسئولیت، خطر، تعهد و ایمان بود. امیر ابتدا عضو یکی از هستههای مقاومت مجاهد خلق شد و بهواسطه تواناییها و فداکاریهایش، خیلی زود به فرماندهی یک هسته مقاومت ارتقاء یافت.
در روز ۲۴ آبانماه ۱۳۶۳، در جریان یکی از مأموریتهای انقلابی، هنگامی که در حلقه محاصره قرار گرفته بود، قهرمانانه و با ایمان کامل، به شهادت رسید. او تا آخرین لحظه به آرمان خدا و خلق وفادار ماند.
وصیتنامهای مملو از ایمان، آگاهی و شور انقلابی
وصیتنامه امیر هاشمی که در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۶۲ نگاشته شده، آینه تمامنمایی از باورهای ایدئولوژیک، وفاداری به آرمانها و عشق به مردم ستمدیده است. او با افتخار خود را سرباز راه سازمان مجاهدین خلق ایران معرفی میکند و شهادت در این مسیر را بزرگترین آرزوی خود میداند.
«...امیدوارم جان ناچیز من فدیهای باشد در راه خدا و خلق و آزادی ستمدیدگان جهان...»
او به مادر و پدر خود توصیه میکند که از شهادتش غمگین نباشند و از خداوند بخواهند که فدیهاش پذیرفته شود. همچنین از آنها میخواهد که پس از پیروزی خلق، جای خالی او را خالی نبینند، چرا که روحش در شادی مردم شریک است.
در پایان وصیتنامهاش، بر وفاداری به آرمان جامعه بیطبقه توحیدی تأکید کرده و از خانوادهاش میخواهد هر رزمنده مجاهد خلق را چون خود یاری دهند:
«...ما جان خود را فدا کردیم تا قشر کدر چهره درخشان اسلام انقلابی را نپوشاند...»


0 comments:
ارسال یک نظر