محل تولد: رشت
سن: ۲۲
تحصیلات: فوق دیپلم
محل شهادت: رشت
تاریخ شهادت: ۵-۵-۱۳۶۲
یاسر دادرس کلدهای در سال ۱۳۴۰ در خانوادهای محروم در شهر رشت به دنیا آمد. از همان کودکی طعم تلخ فقر را چشید. تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در رشت گذراند و تا سطح فوقدیپلم امداد پزشکی پیش رفت. در دوران دبیرستان، همزمان با اوجگیری انقلاب ۵۷، با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و جذب آرمانهای آزادیخواهانه آن شد.
یاسر یکی از فعالترین چهرهها در تظاهرات مردمی علیه شاه و سپس علیه ارتجاع حاکم پس از انقلاب بود. در میتینگها، دکههای خیابانی، تبلیغات انتخاباتی سازمان، و حتی در حضور پرشور مردم در ورزشگاه رشت هنگام سخنرانی مسعود رجوی، نقش مهمی ایفا کرد.
در فاز سیاسی یکبار در نقرهدشت رشت هنگام پخش نشریه مجاهد توسط گشت رژیم دستگیر شد اما با جسارت یکی از پاسداران را خلع سلاح کرد و فرار کرد.
پس از خرداد ۶۰ و آغاز فاز نظامی، یاسر به زندگی مخفی روی آورد. او سرتیم یک واحد عملیاتی شد و دستکم سه عملیات موفق علیه مزدوران رژیم از جمله اعدام انقلابی آخوند جنایتکار "حبیبزاده" را رهبری کرد.
یاسر و چند تن از همرزمانش در سال ۶۰ دستگیر و به زندان رشت منتقل شدند. زیر شکنجه، دست چپش شکست و رگهایش قطع شد، تا جایی که دیگر قادر به استفاده از آن دست نبود. بارها بیهوش شد، یکبار حتی با چاقو صورتش را پاره کردند.
با وجود شکنجههای وحشیانه، یاسر هرگز لب به افشا نگشود. مقاومتش، الهامبخش دیگر زندانیان بود. تا جایی که یکی از زندانبانان از شدت تأثیرپذیری، شبانه در را باز گذاشت و امکان فرار او و چهار تن دیگر را فراهم کرد.
او پس از فرار به تهران رفت، در یک شرکت مشغول به کار شد و با نام مستعار محمد، تلاش کرد دوباره به سازمان وصل شود. در این دوران سخت و تنهایی، همچنان پیگیر آرمانش ماند و برای سازمان کمک مالی جمعآوری میکرد.
سرانجام، پس از لو رفتن هویتش توسط یک خائن، پاسداران به شرکت یورش آوردند. او تلاش کرد فرار کند اما دستگیر شد. ابتدا به اوین و سپس به زندان رشت منتقل شد.
در روز پنجم مرداد ۱۳۶۲، یاسر را در ملأعام در رشت به دار آویختند. پیش از اعدام، در حالیکه آثار شکنجه مجال راه رفتن به او نمیداد، پشت میکروفن رفت و مسئولیت عملیاتهای انقلابیاش را پذیرفت. در لحظه آخر با صدای بلند فریاد زد:
«مرگ بر خمینی!»
مزدوران وحشتزده شعار «مرگ بر منافق» سر دادند تا صدایش را خفه کنند. سه بار پیکرش را بالا بردند و پایین آوردند. اما صدای او، زنده ماند. مردم گریستند، فریاد زدند، و هواداران سازمان عهد بستند:
"انتقامش را خواهیم گرفت."
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر