محل تولد: قائمشهر
سن: ۲۲
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: قائمشهر
تاریخ شهادت: ۱۱-۱-۱۳۶۲
در تاریخ پرفرازونشیب مقاومت ایران، نامهایی میدرخشند که با خون و فریادشان راه آزادی را روشن کردهاند. یکی از این نامهای ماندگار، مرتضی (مسعود) آسیفی است؛ مجاهدی ۲۲ساله از دل خاک و شرافت روستای قادیکلای قائمشهر که ردای فدا را بر تن کرد و جان بر سر آرمانش نهاد.
مرتضی آسیفی در سال ۱۳۴۱ در خانوادهای کشاورز چشم به جهان گشود. از همان دوران ابتدایی، با تلاش و پشتکار، تحصیلاتش را تا پایان دبیرستان در قائمشهر ادامه داد. اما نقطه عطف زندگیاش، آغاز خیزشهای مردمی در سال ۱۳۵۶ بود. او که تازه با فضای سیاسی آشنا شده بود، با توزیع شبنامهها و شرکت در تظاهرات، پا به مسیر مبارزه گذاشت.
پس از پیروزی انقلاب، مرتضی توسط مجاهد شهید عباس نوریان با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به صفوف میلیشیای دانشآموزی پیوست. خیلی زود به بخش روستا منتقل شد و در زادگاهش مسئولیتهایی بر عهده گرفت. در فروش نشریه و کتب سازمان، در میتینگها، در روشنگریها و تبلیغات، حضوری فعال و پرشور داشت.
با شروع موج سرکوب پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مرتضی نیز وارد فاز مبارزه مخفی شد. او رابط سازمان در شهرستان قائمشهر با گروه جنگل در شیرگاه شد و بعدها مسئولیت تدارکات آن گروه را نیز برعهده گرفت. مأموریتهایی سخت و طاقتفرسا در دل کوه و جنگل، اما هیچگاه شجاعت و جسارتش را زیر سؤال نبردند.
در یکی از این مأموریتها، در مسیر بین قائمشهر و ساری، بهدست چماقداران رژیم دستگیر شد. آنها قصد داشتند با خفت، وی را تحویل پاسداران بدهند، اما موفق نشدند. در اقدامی وحشیانه، او را به ریل قطار بستند تا زیر چرخهای آهنین جان دهد. اما مرتضی، با مقاومت و سر و صدا، عابران را مطلع کرد و از مهلکه جان سالم به در برد. این روایت، تصویری است از ارادهای که حتی آهن را نیز شکافت.
سرانجام در زمستان ۱۳۶۱، در درگیری سنگینی میان مجاهدین و پاسداران در جنگل شیرگاه، مرتضی از ناحیه گردن به شدت مجروح شد. همرزمانش او را از میدان نبرد بیرون کشیدند، اما جراحت کاری بود و در مسیر، به شهادت رسید.
پیکر پاکش را به یک گالش شریف سپردند که وی نیز با احترام، او را در دل جنگل دفن کرد؛ جایی که خونش با خاک وطن آمیخت تا درخت آزادی روزی از آن ریشه بگیرد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر