محل تولد: آبادان
شغل:
سن: ۲۳
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: ۱۷-۶-۱۳۶۱
حشمتالله سرحدیزاده، فرزند رنج و مقاومت، در سال ۱۳۳۸ در آبادان در خانوادهای کارگری دیده به جهان گشود. سالهای نخست زندگیاش با مهاجرت به زادگاه پدریاش، شهرضا در استان اصفهان، همراه شد؛ جایی که فقر و تلاش روزانه برای نان، بخشی از روزمرگی زندگیاش شد. پدرش کارگر شهرداری و شبان روزگار بود، و حشمت نوجوان نیز همزمان با تحصیل، گلهداری میکرد تا باری از دوش خانواده بردارد.
اما فقر، حشمت را در خود فرو نبرد. با پشتکار و ارادهای محکم، تحصیلاتش را به پایان رساند و در سال ۱۳۵۷ وارد دانشسرای تربیت معلم اصفهان شد؛ درست در زمانی که خیابانهای ایران از فریاد مردم علیه شاه میلرزید. حشمت نیز همگام با تودههای ستمدیده، به خیابان آمد و در مسیر انقلاب گام نهاد.
پس از پیروزی انقلاب، در سال ۱۳۵۸ با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و به عنوان هوادار پرشور سازمان، وارد عرصه مبارزه شد. سال ۱۳۵۹ نقطه عطفی در زندگی او بود؛ زمانیکه بهطور حرفهای به فعالیت در کنار مجاهدین پرداخت و خانهی محقرشان را پناهگاهی برای همرزمانش قرار داد. روحیهی شجاع، بیپروا و سرشار از ایمانش، او را به یکی از چهرههای درخشان میلیشیا تبدیل کرد.
با آغاز فاز نظامی پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، حشمت به زندگی مخفی روی آورد. ابتدا به شهرکرد منتقل شد و پس از آن، به واحدی عملیاتی در کوههای اصفهان پیوست؛ واحدی که در دل سرمای استخوانسوز کوهستان، مأموریتهای بزرگی را علیه دیکتاتوری حاکم پیش برد. پس از ضربهای به این واحد در بهمن ۱۳۶۰، ارتباط او با سازمان قطع شد؛ اما حشمت نایستاد. او تشکیلات قطعشده را گرد آورد، سرپرستیشان را به عهده گرفت و با ارادهای مثالزدنی تلاش کرد تا بار دیگر به سازمان متصل شود. تلاشهایی که اگرچه گاه به سرانجام میرسید، اما بارها نیز در پی حملات دشمن، دچار وقفه میشد.
با اینحال، او و یاران اندکش مأموریتهایی موفق در شهرکرد، بروجن، شهرضا و اصفهان به انجام رساندند؛ مأموریتهایی که در سختترین شرایط امنیتی و تحت تعقیب نیروهای سرکوبگر رژیم صورت میگرفت.
اما دشمن، سرانجام رد این مبارز نستوه را در شهریور ۱۳۶۱ در اصفهان گرفت. در منطقهٔ دروازه تهران، حشمت هنگام خروج از صحنه، با اصابت گلوله به پا مجروح و دستگیر شد. او را به زندان مخوف اصفهان بردند؛ جایی که شکنجهگران خمینی، ۹ روز پیاپی تلاش کردند تا لبهای او را به خیانت وادارند.
اما حشمت، فرزند کوه و گله، مردی از جنس صبر و رهایی، لب نگشود...
نه نامی، نه نشانی... فقط ایستادگی.
و آنگاه که از ایستادگیاش ناامید شدند، در ۱۷ شهریور ۱۳۶۱، گلوله را جایزهی سکوتش کردند و پیکر بیجان و خونینش را به خانواده تحویل دادند. در شامگاه ۲۱ شهریور، در سکوت و بیم، اما با دلیهای پر از فریاد، پیکرش در جوی آبی غسل داده شد و در میان حضور دلاور مردم محل، به خاک سپرده شد.
شهید حشمتالله سرحدیزاده، نه تنها در کوه و شهر، بلکه در حافظهی خلق، در خط ایستادگی، جاودانه ماند.

0 comments:
ارسال یک نظر