محل تولد: بابک کرمان
شغل: دانشجو
سن: ۲۹
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۳-۱۱-۱۳۶۱
در تاریخ پرافتخار مقاومت ایران، نامهایی درخشانند که نه تنها سطرهایی از مبارزه، که ستونهایی از ایستادگی را با خون خود نگاشتهاند. یکی از این نامها، مجاهد شهید منصور امیرکافی است؛ فرزندی برآمده از دل کویر، اما با روحی به گستره آسمان.
منصور در سال ۱۳۳۲ در شهر بابک از توابع کرمان چشم به جهان گشود. درد محرومیت، فقر، و ظلم حاکم بر زندگی مردم، از همان کودکی جان و ضمیر او را بیدار ساخت. تحصیل را تا سطح دانشگاه ادامه داد و همزمان با ورودش به فضای آگاهیبخش دانشگاه، با آموزههای سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد؛ بهویژه پس از علنی شدن دفاعیات تاریخی بنیانگذاران و کادرهای مجاهدین در دادگاههای شاه.
آشناییاش با مجاهدین نه یک انتخاب ساده، بلکه جهشی روحی بود؛ و بهسرعت در صف هواداران فعال سازمان قرار گرفت. در سال ۱۳۵۴ بهدلیل پخش دفاعیات مجاهدین و فعالیتهای سیاسی در دانشگاه، توسط ساواک دستگیر و به شکنجهگاه کمیته مرکزی تهران منتقل شد. او دوره بازجویی و شکنجه را سرافرازانه پشتسر گذاشت و سپس به سه سال زندان محکوم شد.
در زندان قصر، بیش از پیش با آرمانهای سازمان عجین شد. در میان همبندانش، بهعنوان مجاهدی نجیب، آرام، متواضع و استوار شناخته میشد. در جریان ضربه اپورتونیستها در سال ۵۴، محکم بر مواضع اصولی مجاهدین ایستاد و مرزبندیهای سازمان را با دو جریان ارتجاعی راست و چپ بهروشنی درک و حفظ کرد.
پس از آزادی از زندان در سال ۵۷، به زادگاهش بازگشت و در صفوف قیام مردمی علیه شاه نقش فعالی ایفا کرد. با پیروزی انقلاب، جنبش ملی مجاهدین در شهر بابک را پایهگذاری کرد و کلاسهای آموزشی وی، نسل جوان و تشنهٔ آگاهی را جذب خود نمود.
در اقدامی جسورانه، مادر قهرمان رضاییها را به شهر بابک دعوت کرد و با همکاری میلیشیای مجاهد خلق، مراسم باشکوهی برگزار شد که موجی از شور و آگاهی را در شهر برانگیخت.
در سال ۱۳۵۸، سازمان او را بهعنوان کاندیدای مجلس شورای ملی معرفی کرد. محبوبیت گستردهاش در شهر موجب شد با وجود تقلبهای حکومتی به دور دوم راه یابد. اما همانند سایر کاندیداهای مجاهدین، بهدلیل قرمز بودن ورود یک مجاهد به مجلس برای ارتجاع، کنار گذاشته شد.
محبوبیت مردمیاش بهگونهای بود که «کسبهها هنگام عبورش از خیابان از مغازه بیرون میآمدند و به او ادای احترام میکردند.»
منصور پس از شدت گرفتن حملات و سرکوب گسترده علیه دفاتر مجاهدین، به تهران منتقل شد و در بخش شهرستان سازماندهی شد. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، زندگی مخفی خود را آغاز کرد و با تمام توان به فعالیتهای انقلابی ادامه داد.
اما سرانجام در جریان انجام یکی از مأموریتهای سازمانی در سال ۱۳۶۰ دستگیر شد. شکنجهگر بدنام، لاجوردی جلاد، بهدلیل سابقه مجاهد بودن او در زمان شاه، کینهای ویژه به او داشت. منصور طی ۲۲ نوبت شکنجههای وحشیانه، بیوقفه تحت فشار بود. اما ذرهای از ایمان و پایداریاش کوتاه نیامد.
و آنگاه که دژخیمان در مقابل صلابت و استواریاش عاجز ماندند، در روز سوم بهمن ۱۳۶۱، با شلیک گلوله، پیکر مجاهدی را که هرگز تسلیم نشد، به خاک سپردند؛ اما نامش را در آسمان ایثار و آزادی جاودانه کردند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر