محل تولد: بابلسر
شغل: معلم
سن: ۲۸
تحصیلات: فوق دیپلم
محل شهادت: بابل
تاریخ شهادت: ۹-۷-۱۳۶۰
شهید منوچهر (مهدی) صباغینژاد سال ۱۳۳۲ در بابلسر چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش پشت سر گذاشت و پس از اخذ دیپلم، در دانشسرای تربیت معلم بابل پذیرفته شد. وی موفق به دریافت فوق دیپلم گردید و پس از آن به شغل شریف معلمی در بابلسر روی آورد.
آشنایی با سیاست و سازمان مجاهدین خلق
منوچهر از اوایل دهه ۱۳۵۰ با مسائل سیاسی آشنا شد. با مطالعات و پیگیریهای سیاسی خود به سازمانهای انقلابی مخالف رژیم شاه، از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران علاقهمند گردید. در جریان قیام مردم ایران علیه سلطنت پهلوی در سال ۱۳۵۷، حضوری فعال در تظاهرات داشت و حتی دانشآموزانش را نیز به شرکت در مبارزات تشویق میکرد.
فعالیتهای سیاسی پس از انقلاب
بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، او به جنبش ملی مجاهدین پیوست و در بخش معلمین این جنبش فعالیت میکرد. منوچهر در تبلیغ و تبیین مواضع سازمان میان دانشآموزان کوشا بود و در تجمعات اعتراضی علیه سیاست سرکوب و چماقداری رژیم خمینی حضوری پررنگ داشت.
اخلاق مردمی و رفتار انقلابی او باعث شد بین شاگردانش از محبوبیت خاصی برخوردار باشد. یکی از همرزمانش نوشته است:
«وی به شاگردانش عشق میورزید و تمام توان خود را در شکوفایی استعدادهای آنها بهکار میگرفت… شاگردانش عاشقش بودند.»
ورود به زندگی مخفی و دستگیری
پس از قیام بزرگ و مسالمتآمیز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سرکوب خونین آن به دستور خمینی، منوچهر به زندگی مخفی روی آورد. او در واحدهای عملیاتی سازمان مجاهدین خلق فعالیت میکرد و مسئولیتهای مهمی برعهده داشت.
در اوایل شهریور ۱۳۶۰ پس از انجام عملیاتی علیه مزدوران رژیم، توسط سپاه پاسداران دستگیر و به زندان بابل منتقل شد.
شکنجه، مقاومت و شهادت
منوچهر صباغینژاد در زندان بابل تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت. نزدیک به یک ماه در سلول انفرادی بهسر برد اما هرگز لب به سخن نگشود و اسرار سازمان را فاش نکرد. سرانجام در روز ۹ مهرماه ۱۳۶۰، این معلم مبارز و مجاهد پاکباز در حالیکه از شدت شکنجه به سختی راه میرفت، به جوخه تیرباران سپرده شد و به کاروان بزرگ شهیدان آزادی پیوست.
آخرین لحظات با برادرش حسین
در دادگاه ضدخلقی رژیم، هنگامی که او را برای اعدام میبردند، آخرین دیدار میان او و برادرش حسین رقم خورد. دستش را بر شانه حسین گذاشت و گفت:
«به بچهها سلام برسان… مرا برای اعدام میبرند، تو باید جای مرا پر کنی.»
این کلمات کوتاه اما عمیق، وصیت و مسئولیتپذیری او را در برابر راه آزادی نشان داد.
سرنوشت پیکر شهید
دژخیمان خمینی پس از اعدام، پیکر پاک او را تنها در قبال دریافت پول تیرها به خانواده تحویل دادند و حتی اجازه دفن او در قبرستان عمومی را ندادند.
خانوادهای سراسر ایثار
شش سال پس از شهادت منوچهر، برادرش حسین صباغینژاد نیز پس از مقاومت در زندانهای خمینی، در سال ۱۳۶۶ زیر شکنجههای پاسداران به شهادت رسید. خانواده صباغینژاد بدین ترتیب دو فرزند رشید خود را در راه آزادی مردم ایران فدا کردند.

0 comments:
ارسال یک نظر