محل تولد: برازجان
شغل: معلم
سن: ۲۲
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: بهبهان
تاریخ شهادت: ۵-۱۰-۱۳۶۰
محمد (علی) کمالی در خانوادهای فقیر در برازجان چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و محرومیت خو گرفت؛ پدرش را زود از دست داد و زیر سایه حمایت برادر بزرگترش بزرگ شد. خانوادهاش در خانهای گِلی و محقر زندگی میکردند؛ خانهای که در زمستانها سرد و در تابستانها سوزان بود، اما از دل همان خانه، نبوغی درخشان برخاست.
محمد از هوش و استعداد خارقالعادهای برخوردار بود؛ چنانکه در دوران ابتدایی، دو کلاس را همزمان خواند و با موفقیت به پایههای بالاتر رفت. با وجود تنگدستی، دیپلم گرفت و راه معلمی را برگزید تا به فرزندان محرومان، آگاهی و امید بیاموزد.
در دوران دبیرستان، همراه چند تن از دوستانش جمعی مذهبی تشکیل داد که هدفش هم مطالعه و هم خدمت به مردم فقیر بود. آنان برای خانوادههای بیبضاعت خانه میساختند، از توانگران شهر کمک مالی میگرفتند و حتی با همت جمعی، در نزدیکی برازجان چاهی عمیق حفر کردند تا آب مورد نیاز روستای محمدآباد را تأمین کنند.
در سال ۱۳۵۱، محمد با یارانش گروهی مطالعاتی تشکیل داد و به مطالعه کتابهای انقلابی پرداخت. آنان پیش از آشنایی رسمی با سازمان مجاهدین خلق ایران، خود را «سربازان مجاهد» مینامیدند.
دو سال بعد، در ۱۳۵۳، محمد با آرمان سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و جزوات سازمان و دفاعیات مجاهدان در بیدادگاه شاه را مطالعه کرد. از آن پس، خود را هوادار سازمان دانست و با شور و اعتقادی راسخ به صف یاران آزادی پیوست.
در همان سالها، او با ابتکار و هوش خود، شیوهای برای تکثیر جزوات سازمان طراحی کرد؛ از کاغذ استنسیل و کلیشه برای چاپ آرم سازمان در نقاط مختلف استفاده میکرد. روح ناآرام و جستجوگرش به دنبال حقیقت و ریشههای فقر و ستم بود، و اکنون راه خود را یافته بود.
پیش از انقلاب ۱۳۵۷، محمد و یارانش در برازجان فعالانه در تظاهرات ضدسلطنتی شرکت داشتند و مزدوران رژیم شاه را شناسایی و به مردم معرفی میکردند. او در سازماندهی تظاهرات و تسخیر زندان دژ و خلعسلاح ژاندارمری نقشی برجسته ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب و آغاز فعالیت علنی سازمان مجاهدین خلق ایران، محمد به همراه یارانش در تشکل هواداران سازماندهی شد و علاوه بر فعالیت سیاسی، در مقام معلم، وظیفه مقدس خود را در تربیت نسل آگاه با عشق و ایمان دنبال کرد. شاگردانش نهتنها درس، بلکه راه آزادی و مسئولیت را از او آموختند. برخی از آنان بعدها خود در مسیر مجاهدت و فداکاری گام نهادند.
مدتی بعد، محمد در بوشهر و سپس در ستاد مجاهدین شیراز به فعالیت پرداخت. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به بهبهان منتقل شد و در فعالیتهای سازمان در آن شهر شرکت کرد.
در یکی از مأموریتها در شیراز شناسایی و دستگیر شد و به زندان بهبهان منتقل گردید. در زندان، زیر شکنجههای وحشیانه قرار گرفت، اما لب از لب نگشود. به گفتهی همبندانش، او در زیر شکنجهها تا ۱۵ تا ۱۷ کیلو وزن از دست داد، اما حتی یک نام از یارانش بر زبان نیاورد.
این معلم آزاده و مجاهد صادق، با ایمان و وفاداری مثالزدنی تا آخرین نفس ایستاد و در پنجم دیماه ۱۳۶۰ به دست دژخیمان خمینی به شهادت رسید.
پاسداران جنایتکار حتی اجازه ندادند پیکر پاکش در قبرستان عمومی دفن شود. او را در بیابانهای «شاه درویشان»، در ۲۰ تا ۲۵ کیلومتری زادگاهش، به خاک سپردند.
محمد (علی) کمالی، آموزگار آگاهی و مجاهد راه آزادی، با ایمان و وفای بینظیرش، نام خود را در تاریخ مقاومت ایران جاودانه کرد.
یادش گرامی، راهش پررهرو و آرمانش زنده باد.

0 comments:
ارسال یک نظر