محل تولد: لاهيجان
سن: ۲۲
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۳۰-۹-۱۳۶۰
سیما موسیپور لفمجانی در سال ۱۳۳۸ در شهر لاهیجان بهدنیا آمد. تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه را در تهران سپری کرد و پس از دریافت دیپلم در سال ۱۳۵۶ در رشته بیولوژی، وارد دانشگاه تهران شد.
وی در دانشگاه با مسایل سیاسی آشنا شد و با توجه به آشنایی برادر بزرگش، مجاهد شهید بهمن موسیپور با سازمان مجاهدین، او نیز در سال ۱۳۵۷ با آرمانهای سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا گردید.
در جریان قیام مردمی سال ۱۳۵۷ علیه نظام فاسد شاهنشاهی، سیما نقشی فعال داشت و پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، فعالیتش را در انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه بهعنوان هوادار سازمان آغاز کرد.
او میلیشیایی پرشور بود که در فروش نشریه، پخش اعلامیهها و فعالیتهای سیاسی در سطح شهر، همواره در صف مقدم قرار داشت. بارها در جلوی دانشگاه، خیابان پیروزی و نازیآباد تهران، هدف حمله چماقداران رژیم قرار گرفت اما هر بار مصممتر بازگشت.
سیما در سخنرانی تاریخی «چه باید کرد» برادر مجاهد مسعود رجوی در امجدیه تهران، از اعضای تیم حفاظت مراسم بود. پس از کودتای ضدفرهنگی خمینی و بستهشدن دانشگاهها، تماموقت به فعالیتهایش با سازمان ادامه داد.
در اوایل پاییز سال ۱۳۵۹ در جریان مقابله با اشغال خوابگاههای دانشجویی توسط چماقداران و پاسداران مسلح رژیم، مجروح شد اما حتی جراحت هم نتوانست او را از ادامه مسیر بازدارد.
در تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ حضور داشت و پس از سرکوب خونین آن، وارد زندگی مخفی شد. در شرایطی دشوار و تحت تعقیب، شبها را زیر پلها، در ساختمانهای نیمهساز و حاشیه جادهها میگذراند و روزها به مسئولیتهایش عمل میکرد.
سرانجام در اوایل پاییز ۱۳۶۰ توسط پاسداران جنایتکار دستگیر و به شکنجهگاه اوین منتقل شد. پس از شکنجههای وحشیانه، در روز ۳۰ آذر ۱۳۶۰ بههمراه ۲۰ تن از مجاهدان خلق، تیرباران گردید و به قافلهی جاودانگان آزادی پیوست.
مادرش تنها هنگامی از شهادت او آگاه شد که نامش را در لیست اعدامشدگان از رادیوی رژیم شنید.
از این خانواده قهرمان، برادرانش بهمن و فرهاد موسیپور نیز در سالهای بعد بهترتیب در قتلعام ۱۳۶۷ و در عملیات کبیر فروغ جاویدان به شهادت رسیدند.
سیما چند ماه پیش از شهادتش، در وصیتنامهای جاودانه چنین نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
من سیما موسیپور لَفَمْجانی، دانشجو، متولد ۱۳۳۸ دارنده شماره شناسنامه ۷۳ صادره از لاهیجان، فرزند حسن، به خدا و خلق سوگند یاد میکنم که در برابر ارتجاع ضدخلقی لحظهای از پای ننشینم و تا آخرین قطرة خون با انضباط و اطاعت آگاهانه در پیروی از تشکیلات انقلابی مجاهدین خلق، در راه تحقق آرمانهای والای آن سازمان کوشا باشم.
بدرستی میدانم که در این مرحلة حساس از مبارزات ضدارتجاعیِ خلق قهرمانمان، نیاز به جانفشانی و فداکاریهای بیشتری است؛ نیاز به تحمل فشارهای بسیار سختتری است. میلیشیای قهرمان، آگاهانه در این راه گام گذاشته و با تحمل هرگونه فشار و سختی و با دادن شهدای بسیار، اعتقاد خود را نسبت به ایدئولوژی توحیدی پیشتازِ خود، یعنی سازمان پرافتخار مجاهدین خلق و عشق خود را به بهروزی خلق قهرمان ابراز خواهد کرد.
ارتجاع، این دشمن ددمنشِ خلق بداند که جدایی میلیشیا از پیشتازِ خود، یعنی مجاهدین خلق امکانناپذیر است.
ارتجاع غدارِ سدکننده راه تکامل، محکوم به زوال است.
الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ
آنانکه به خدا کافر شدند و راه دین خدا را بر خلق بستند، اعمال آنها تباه و باطل خواهد شد.
نابود باد ارتجاع ضدخلقی
درود بر برادران مجاهد مسعود رجوی و موسی خیابانی
سیما موسیپور لمفجانی – ۸/۴/۱۳۶۰
یاد و راه این شیرزن قهرمان، الهامبخش نسلهایی است که آزادی را آرمان خویش میدانند.

0 comments:
ارسال یک نظر