محل تولد: بندر گز
شغل: مکانیک
سن: ۲۱
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: بندر گز
تاریخ شهادت: ۸-۴-۱۳۶۰
با یاد مجاهد شهید سعادت خاری
سعادت خاری در سال ۱۳۳۸، در خانوادهای محروم در روستای «کوهصحرا» از توابع بندرگز چشم به جهان گشود. کودکی و نوجوانیاش در فقر و رنج گذشت و هنوز در آغاز راه زندگی بود که با فقدان پدر و فشارهای معیشتی، ناچار شد تحصیل را نیمهکاره رها کند و برای تأمین هزینههای خانواده راهی تهران شود.
سعادت از همان سالها با درد مردم و ریشههای ستم آشنا بود. محرومیت، بیکاری و بیعدالتی را نتیجه مستقیم دیکتاتوری سلطنتی میدانست و با اوجگیری قیام مردم علیه شاه خائن، در تظاهرات و راهپیماییها فعالانه شرکت داشت. انقلاب ۵۷ برای او پایان مبارزه نبود؛ بلکه آغاز مسیری روشنتر شد.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی و آشکار شدن ماهیت ارتجاعی حاکمیت ولایت فقیه، سعادت آگاهانه به صفوف مجاهدین پیوست. او در کارخانهای که بهعنوان مکانیک کار میکرد، در ارتباط با نهاد کارگری سازمان، به دفاع از آزادیها و افشای سیاستهای سرکوبگرانه رژیم آخوندی پرداخت. صداقت، جسارت و روحیه فداکارانهاش او را به چهرهای شناختهشده در میان کارگران و جوانان بدل کرده بود.
در سال ۱۳۵۹، با تعطیلی کارخانه، سعادت به بندرگز بازگشت و از پاییز همان سال، فعالیتهایش را بهصورت حرفهای با هواداران سازمان در این شهر ادامه داد. این در حالی بود که از بیماری روماتیسم قلبی رنج میبرد و پزشکان به او توصیه کرده بودند از هیجان و فشار دوری کند. اما سعادت، درد جسم را بهانه عقبنشینی نکرد؛ با همان شور و بیباکی در تظاهرات، میتینگها و فعالیتهای افشاگرانه علیه چماقداری و سرکوب آزادیها حضور داشت.
زندگی او سرشار از رنج بود؛ از یکسو مسئولیت تأمین خانواده و از سوی دیگر فشار بیماری و فقر. با این همه، سعادت خاری بهعنوان میلیشیایی پرشور، لحظهای از مبارزه برای آزادی مردم دست نکشید و ایستادگی را بر آسایش ترجیح داد.
او در تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در تهران شرکت کرد. چند روز بعد، در بازگشت به بندرگز، در صبح روز ۸ تیر ۱۳۶۰، همزمان با یورش وحشیانه پاسداران و چماقداران خمینی به خانههای هواداران سازمان، دستگیر شد. آن روز، بندرگز صحنه جنایتی عریان بود؛ تونلهای ضرب و شتم، زنجیر، چوب، داس و تبر.
سعادت خاری را با زنجیر به خودرو بستند و در خیابانهای شهر کشاندند؛ بدنش به جدولها میخورد و خون، خیابان را رنگین میکرد. سپس با چماق و مشت و لگد بر پیکر نیمهجانش کوبیدند و حتی میخ به کف پاهایش فرو کردند. این همه، نه برای بازجویی، که برای ایجاد رعب و وحشت در دل مردم بود.
اما سعادت، حتی در آن لحظات، شکسته نشد. دژخیمان، پیکر غرق در خون او را در کیسهای انداختند و همان روز به نزدیکانش تحویل دادند. سعادت خاری، این مجاهد زحمتکش و دلیر، در ۲۱سالگی، در شهر خودش، به دست پاسداران خمینی بهشهادت رسید و در قبرستان روستای کوهصحرا به خاک سپرده شد.
سعادت خاری، نماد نسلی است که فقر، بیماری و سرکوب نتوانست ارادهاش را در هم بشکند. یادش زنده است و نامش در حافظه مقاومت مردم ایران ماندگار.
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم.

0 comments:
ارسال یک نظر