محل تولد: گلپایگان
سن: ۲۰
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: مرداد ۱۳۶۱
محمدرضا امامجمعه در سال ۱۳۴۱ در شهر گلپایگان چشم به جهان گشود. نوجوانی آرام، پرتلاش و ممتاز که تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند و با کسب عنوان «شاگرد ممتاز کل ایران» بارها مورد تقدیر آموزش و پرورش قرار گرفت. اما در پس این موفقیتهای تحصیلی، روحی جستوجوگر و مسئول نسبت به سرنوشت مردم میتپید.
در سال ۱۳۵۵، از طریق یکی از بستگان نزدیک که با سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط داشت، با این سازمان آشنا شد. مطالعه دفاعیات مجاهدین و زندگینامه شهدای سازمان، مسیر فکری و انتخاب آگاهانه او را رقم زد؛ مسیری که محمدرضا را از یک دانشآموز ممتاز به یک میلیشیای متعهد و فداکار بدل کرد.
در جریان قیام و تظاهراتهای سراسری سال ۱۳۵۷ علیه دیکتاتوری سلطنتی، محمدرضا در شهر گلپایگان حضوری فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب، بهعنوان هوادار سازمان، مسئولیت انجمن دانشآموزان مسلمان در دبیرستان محل تحصیلش را برعهده گرفت و نقش مؤثری در آگاهسازی همنسلان خود ایفا کرد.
او بهعنوان یک میلیشیای پرشور، در تمامی عرصههای فعالیت سیاسی سازمان حضور داشت؛ از فروش نشریه و برپایی دکههای خیابانی کتاب گرفته تا برنامههای افشاگرانه علیه پدیده چماقداری و سیاستهای سرکوبگرانه ارتجاع حاکم. محمدرضا در میان مردم و همرزمانش به مهربانی، مردمدوستی و فداکاری شناخته میشد؛ جوانی که همواره دیگران را بر خود مقدم میدانست.
در تظاهرات تاریخی ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مسئولیت یکی از تیمهای حفاظت تظاهرات را برعهده داشت و در مقابله با یورش پاسداران خمینی، بارها درگیر شد. پس از آن و با آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، وارد زندگی مخفی شد و مسئولیت تدارکات نظامی شهر گلپایگان را پذیرفت. او توانست امکانات قابل توجهی برای واحدهای عملیاتی فراهم کند و همراه تیم تحت مسئولیتش، ضربات متعددی به دشمن در این شهر وارد آورد.
در پی ضربه به تشکیلات گلپایگان در تابستان ۱۳۶۰، محمدرضا به تهران منتقل شد و در تیمهای عملیاتی سازماندهی گردید. پس از انجام چند مأموریت موفق، پایگاه استقراری تیم آنان در مرداد ۱۳۶۱ لو رفت و مورد یورش پاسداران خمینی قرار گرفت. در این حمله، مجاهدان خلق ابوالفضل و تیمور انوری به شهادت رسیدند. محمدرضا از پایگاه خارج شد، اما در بیرون از محل استقرار، در درگیری شدید زخمی گردید.
دو هفته بعد، پیکر او در ارتفاعات اطراف اوین پیدا شد؛ پیکری که بر اثر شدت جراحات بهسختی قابل شناسایی بود و سرانجام مادرش با دیدن آن، فرزندش را شناخت. محمدرضا امامجمعه در ۲۰ سالگی، راهی را که آگاهانه انتخاب کرده بود با جان خود مُهر زد و به صف جاودانههای مقاومت مردم ایران پیوست.
شایان ذکر است که شمسی رحمتی (دختر دایی محمدرضا)، صغری پوراشراقی (دخترخاله او) و عبدالحسین رحمتی (پسرداییاش) نیز از شهدای سرافراز سازمان مجاهدین خلق ایران هستند؛ خانوادهای که نامشان با فدا و وفا گره خورده است.

0 comments:
ارسال یک نظر