ابراهيم نصيري در سال ۱۳۴۱ در يك خانواده متوسط كارمندي چشم به جهان گشود. او در طول دوران تحصيلات خود با ظلم و ستم رژيم آريامهري آشنا شد. ابراهيم فردي شجاع، فداكار و صبور بود. مهرباني و سادگي و متانت از خصوصيات بارزش به شمار مي آمد؛ روحي سركش و روحيه يي پرتحرك و با نشاط داشت و همين باعث ميشد كه هرگز حاضر نشود در انحصارِ شرايط بماند و تسليم در برابر ستم ظالمان را پذيرا باشد. از اين رو بيتاب و با عشق به آزادي در جريان قيام مردم عليه نظام سلطنتي به رود خروشان خلق پيوست. در جريان قيام هنگام تصرف پادگانها شب تا صبح به خانه نمي آمد و وقتي خانواده بدليل سن كمش مانع شركت او در تظاهرات ميشدند و ميگفتند كشته ميشوي و بايد دَرسَت را بخواني، ابراهيم با قاطعيت و ايماني محكم پاسخ ميداد:
«مگر خون ما رنگين تر از ديگران است. اگر من در اين راه قدم نگذارم پس چه كسي بايد اين كار را بكند؟»
و اين چنين ابراهيم، اين جوان دانش آموز در صفوف مقدم تظاهرات و قيام عليه ديكتاتوري شاه نقش خود را ايفا كرد.
قيام مردم كه سرانجام به سرنگوني نظام سلطنتي انجاميد در ابراهيم حس تازه يي بوجود آورد. او كه همزمان با شانزدهمين بهار زندگيش، از راه رسيدن بهار اجتماعي را نيز تجربه ميكرد، در كميتة محل شروع به كار و فعاليت كرد. اما در آنجا بود كه با واقعيتي تلخ روبرو شد. انحصارطلبي مرتجعانِ فرصت طلبِ تازه به دوران رسيده!
هنوز خورشيد آزادي سر از مشرق درنياورده بود كه به مغرب كشيده شد و تيرگي دوباره سركشيد.
وقتي نونهال آزادي پرپر ميشد و زمستان سرد ديگري حكمروايي را آغاز ميكرد، ابراهيم باز هم آسوده ننشست. او دريافت كه بايستي در مقابل اين زمستان تازه از راه رسيده كه بهار انقلاب را به غارت ميبَرَد ايستاد و مقاومت كرد. ابراهيم آمالِ خود را در پيوند با اصول و اهداف سازمان مجاهدين خلق ايران يافت و به صفوف ميليشياي مجاهد خلق پيوست.
ابراهيم نصيري در فروردين ۵۹ در ارتباط با انجمن توحيدي رسالت آغاز به كار كرد. او در طول آشناييش با مجاهدين به خاطر فروش نشريه مجاهد، سه بار دستگير و به خاطر جوش و خروش و تكاپويش، چندين بار توسط پاسدارانِ ارتجاع به مرگ تهديد شد.
ابراهيم نصيري يه جوون ميليشياي پرشور بود كه در جريانات مختلف بطور فعال در ارتباط با سازمان مجاهدين شركت ميكرد. در راهپيمايي ۳۰ خرداد در ميدون فردوسي در صفوف جلويي تظاهركننده ها بود.
بعد از فرمان آتيش گشودن به جمعيت تظاهركننده، ابراهيم در همون جا خواهري رو كه پاسدارها به او شليك كرده بودند به بيمارستان رسوند. پاسدارا هم در به در به دنبال اين خواهر بودند كه او رو دستگير كنند. اما متأسفانه به رغم تلاش و زحمات زياد ابراهيم، اون خواهر مجاهد به شهادت رسيد. شهادت اين خواهر و دهها مجاهد ديگه در تظاهرات سي خرداد كه مقارن با شروع فاز جديد جنبش انقلابي خلق ما بود ابراهيم رو به شدت تحت تأثير قرار داد و عزم اون رو براي پيمودن مسير در جنگ با مرتجعين حاكم بيشتر كرد.
ميليشياي مجاهد خلق ابراهيم نصيري در تاريخ ۲۰تير ۱۳۶۰ در تهران دستگير و دو روز بعد بدست دژخيمان خميني تيرباران گرديد.
ابراهيم بعد از دستگيري، در زيرشكنجه قهرمانانه مقاومت كرد و در مقابل جوخة اعدام دستهاي خودش رو به نشونة مبارزه و پيروزي در بالاي سرش گره كرد و در اين حالت به شهادت رسيد. دژخيمان هرگز نتونستن دستهاي به هم گرهخوردة ابراهيم رو از هم باز كنند و او با همين حالت در دلِ خاك جاي گرفت. يادش بخير…
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi
0 نظرات:
ارسال یک نظر