محل تولد: -
شغل: دکتر
سن: ۲۷
تحصیلات: دکترا
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۲۰۲۰۱۳۶۱
شهید دکتر زهرا (نائمه) عمرانیان؛ آتش به جان، جان به آرمان
در سپیدهدم یک روز خونین، در دل محاصرهای سنگین در فلکه سوم تهرانپارس، دختری ایستاده بود که سلاحش فقط گلوله نبود، بلکه ایمان، علم و ارادهای آتشین در قلبش میتپید. زهرا (نائمه) عمرانیان، پزشکی ۲۷ ساله و آگاه، که نه در آرامش مطب، بلکه در آتشبارگاه آرمان، رسالت خویش را معنا کرد.
زهرا از آن زنانی نبود که فقط از درد جسم بیماران بکاهد، او زخمهای عمیقتری را شناخته بود؛ زخم استبداد، جهل، و خفقان. از همین رو لباس رزم پوشید و به سنگر مقاومت قدم نهاد.
در روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱، با آغاز هجوم گسترده پاسداران به پایگاه مقاومت، نخستین موج حمله یکی از همرزمان را به زمین انداخت. اما زهرا بیدرنگ خود را به موقعیت دفاعی رساند. صدای گلوله، شیشههایی که خرد میشدند و دیوارهایی که میلرزیدند، تنها زمینهای شد برای تبلور شجاعت او.
او با چشمان تیزبین پزشکانهاش، محل نفوذ دشمن را شناسایی میکرد و با دستانی که میتوانستند جراحات را درمان کنند، حالا گلولهها را به سوی دشمن خلق هدایت میکردند. نائمه عمرانیان در دل جنگ، با تسلطی خیرهکننده، نه فقط میجنگید، که فرماندهی میکرد. او بارها موقعیت خود را تغییر داد، سنگر به سنگر پیش رفت، و با تاکتیکهایی که از دل ایمان آموخته بود، موج حملات را عقب راند.
وقتی دشمن با تجهیزات سنگینتر وارد شد، زهرا باز هم عقب ننشست. او از میان شعلههای آر.پی.جی، گام به گام، جنگید تا آخرین توانش را برای خلقی که دوست میداشت خرج کند. گویی او آمده بود که با خون خویش، درس ایستادگی و شهامت را در دیوارهای آن خانه بنویسد.
و سرانجام، وقتی دود و آتش فرو نشست و پیکر بیجان دو زن قهرمان از زیر آوار بیرون کشیده شد، زهرا (نائمه) عمرانیان، شهید راه آزادی، در کنار همرزمش فائزه بهاری، به خیل جاودانگان پیوسته بود. دشمنی که گمان میکرد با گلوله میتواند صدای حقیقت را خاموش کند، با بدنهای بیجان اما سرافراز این دو زن، فهمید که روح آزادگی را نمیتوان به زنجیر کشید.
مردم تهرانپارس، آن روزها، از پزشک قهرمانی میگفتند که جانش را فدای درمان وطن کرد. و تاریخ، نام او را با افتخار در سینهاش حک کرد: زهرا عمرانیان؛ پزشکِ مقاومت، شیرزنِ شعلهپوش.

0 comments:
ارسال یک نظر