محل تولد: گلپايگان
سن: ۲۷
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: اراک
تاریخ شهادت: ۱-۴-۱۳۶۴
با یاد و نام پرشکوه مجاهد دلیر، محمود توکلی؛ فرزندی از دیار گلپایگان، که با ایمان به آرمان آزادی و پایداری در برابر ظلم و بیداد، برگ زرینی از تاریخ مبارزات خلق قهرمان ایران را رقم زد.
محمود در سال ۱۳۳۷، در گلپایگان چشم به جهان گشود. دوران تحصیل خود را در همان شهر گذراند و پس از دریافت دیپلم، به دانشگاه آزاد گلپایگان راه یافت. در سالهای پرآشوب ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، در اوج خیزش مردمی علیه دیکتاتوری شاه، نقش فعالی در برپایی تظاهراتها ایفا کرد.
همان سال، با آشنایی با دانشجویان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران، با آرمانها و نام این سازمان آشنا شد. مطالعه زندگینامه شهدا و دفاعیات مجاهدین در دادگاههای پهلوی، شعله ایمان را در دل او برافروخت. نزدیکی و دوستی با مجاهد شهید حمیدرضا خادمی، که پس از آزادی از زندان شاه به گلپایگان آمده بود، او را به هواداری پرشور و آگاه بدل ساخت.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، فعالیتهای محمود در چارچوب جنبش ملی مجاهدین در گلپایگان آغاز شد. حضور فعالش در فعالیتهای اجتماعی، بهویژه کمک به روستاییان محروم، برخورد انسانی، مردمی و اخلاق انقلابیاش، محبوبیت فراوانی برایش در میان مردم به ارمغان آورد.
در دوران انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، شبانهروزی در ستاد انتخاباتی مجاهد شهید حمیدرضا خادمی و برادر مجاهد مسعود رجوی فعالیت میکرد و خود مسئولیت یک تیم تبلیغاتی را برعهده داشت. در سال ۱۳۵۹، از مسئولان بخش محلات گلپایگان بود و نقش مؤثری در برگزاری تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، در اعتراض به سرکوب خفقانآور خمینی، ایفا کرد.
با آغاز مبارزه مسلحانه پس از ۳۰ خرداد، محمود مسئولیت تشکیلات گلپایگان را بر عهده گرفت و هدایت فعالیتهای هواداران سازمان را در دست گرفت. اما با لو رفتن نقش مؤثرش، ناچار شد در فروردین ۱۳۶۱ به تشکیلات اراک منتقل شود و در یکی از واحدهای عملیاتی به مسئولیتهایش ادامه دهد. او از جمله در عملیاتی جسورانه علیه رئیس جنایتکار کمیته مرکزی اراک شرکت داشت؛ فردی که مسئول مستقیم بازداشت و اعدام جوانان هوادار سازمان در آن منطقه بود.
پس از ضربهای که به تشکیلات سازمان در اراک وارد آمد، ارتباط محمود با سازمان قطع شد و او ناچار شد اراک را ترک کند. در طول این دوران، در شهرهایی چون اصفهان، قم، شیراز و کرمان، به فعالیت انقلابی خود ادامه داد و با الهام از صدای مجاهد، همچنان در مسیر مبارزه ماند. سرانجام در سال ۱۳۶۳، ارتباطش با ستاد اجتماعی سازمان برقرار شد و او به فعالیت در کرمان ادامه داد.
اما در روز ۹ مرداد ۱۳۶۳، پایگاه محمود در کرمان توسط مزدوران سپاه شناسایی شد و وی بههمراه سه تن از یارانش دستگیر گردید. بهسبب سابقه حضورش در عملیاتهای اراک، او را به همان شهر منتقل کردند. در زندان اراک، تحت وحشیانهترین شکنجهها قرار گرفت تا اطلاعات سایر هواداران را افشا کند. اما محمود، این فرزند دلیر خلق، لب از لب نگشود و با پایداری شگفتانگیز، دژخیمان را ناکام ساخت.
دژخیمان، از شدت استیصال، او را به زندان اوین منتقل کردند تا در آنجا تحت شکنجههای مضاعف قرار گیرد، اما باز هم در برابر عزم فولادین او شکست خوردند. حتی پس از بازگرداندن وی به اراک، برای فشار بیشتر، پدرش را نیز بازداشت کردند، اما هیچکدام نتوانستند روح تسلیمناپذیرش را بشکنند.
رژیم جنایتپیشه، که از تأثیر معنوی محمود بر جوانان اراک آگاه بود، تصمیم گرفت برای ایجاد رعب، او را بهصورت علنی در باغ ملی شهر اراک اعدام کند. در اول تیر ۱۳۶۴، این جنایت رخ داد، اما نه آنگونه که دژخیمان میخواستند.
یکی از شاهدان صحنه چنین روایت میکند:
در روز اعدام، پاسداران و بسیجیان سراسر خیابانهای اطراف را پر کرده بودند. پشتبامها را اشغال کرده بودند تا اگر مردم واکنش نشان دهند، سرکوب کنند. اما محمود، حتی در لحظات آخر، با رشادتی کمنظیر دست و پای بسته خود را آزاد خواست، لگدی به یک پاسدار زد، با ضربه سر، دیگری را نقش زمین کرد. مردم فریاد میزدند: «فرار کن! فرار کن!» اما دوباره او را گرفتند و با وجود همه مقاومتها، طناب دار را بر گردنش انداختند. در همان لحظات، فریاد زد:
«مرگ بر خمینی! درود بر سازمان مجاهدین خلق ایران!»
و بدینگونه، محمود توکلی، با دستانی بسته اما قلبی سرشار از ایمان، با سری بلند به عهد خویش با خلق و خدا وفا کرد و به قافلهی جاودانهگان پیوست.
نامش جاودان، راهش پررهرو، یادش در دلهای عاشقان آزادی ماندگار.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 comments:
ارسال یک نظر