محل تولد: تهران
سن: ۱۷
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۹-۷-۱۳۶۰
در سحرگاه ۹ مهرماه ۱۳۶۰، به فرمان خمینی خونآشام، زن مجاهد خلق ثریا پرتوی در تهران به جوخهٔ اعدام سپرده شد؛ دختری هفدهساله که قامت کوتاه سنش، هرگز مانع بلندی آرمانش نشد. فریاد «زندهباد آزادی» او، در همهمهٔ رگبار دژخیمان گم نشد؛ بلکه به شهادت رسید و در حافظهٔ مقاومت ایران ماندگار شد.
ثریا پرتوی از دل جنوب تهران برخاست؛ از میان کوچههایی که فقر، تبعیض و رنج مردم، هر روز در آن فریاد میزد. گرچه در خانوادهای متوسط به دنیا آمد، اما رنج تودههای زحمتکش را با تمام وجود لمس کرد. همین مشاهدهٔ بیواسطهٔ درد مردم، انگیزهای شد برای عزم پاک و انتخاب آگاهانهٔ او در مسیر رهایی و آزادی.
همزمان با طغیان خشم خلق در بهمنماه ۱۳۵۷، ثریا به سیل خروشان انقلاب پیوست. حضور شبانهروزی در راهپیماییها، درگیری با بقایای رژیم شاه و شرکت فعال در روزهای ۱۹ تا ۲۲ بهمن، او را از نخستین دختران محله ساخت که دوشادوش مردم در تسخیر مراکز وابسته به رژیم، از جمله پادگان باغشاه، ایستاد.
در جریان انقلاب، با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد؛ آشناییای که بهسرعت به شناختی عمیق بدل گشت. با شرکت در مراسمها، سخنرانیها، مطالعهٔ نشریات، آثار سازمان و زندگینامهٔ شهدا، پیوندش با آرمان مجاهدین هر روز استوارتر شد. ثریا بهدنبال جریانی بود که انقلاب خونین خلق را از انحراف نجات دهد و از حقوق پایمالشدهٔ مردم دفاع کند؛ و این مسیر را در سازمان مجاهدین خلق یافت.
پس از شکلگیری «انجمن جوانان میثاق»، از نخستین زنانی بود که به آن پیوست. فعالیتهای شبانهروزی او و دیگر میلیشیاها، نقش تعیینکنندهای در شناساندن سازمان به مردم غرب تهران داشت. موضعگیریهای اصولی و فداکاریهای این جوانان، روزبهروز بر شمار هواداران میافزود.
خانوادهٔ پرتوی، خانوادهای سراسر مقاومت بود. همه هوادار سازمان بودند و بهای این انتخاب را پرداختند. مادر ثریا، در اعتراض به دستگیری فرزندش و دیگر میلیشیاهایی که تنها به جرم پخش نشریهٔ مجاهد اسیر شده بودند، مقابل زندان اوین ایستاد؛ همانجا دستگیر شد و یک ماه را در زندان رژیمی گذراند که با فریب، تلاش میکرد جنایات خود را پنهان کند.
ثریا پرتوی، متولد سال ۱۳۴۳ در تهران، از همان آغاز نوجوانی، مبارزه را شناخت و خالصانه در آن قدم گذاشت. زمانی که به انجمن میثاق پیوست، دانشآموز دوم متوسطه بود؛ اما عمق شناختش از سازمان، فراتر از سنش. روحیهای شاد، احساسی پاک نسبت به مجاهدان و عشقی آگاهانه به سازمان داشت.
وقتی از او دربارهٔ سازمان پرسیدند، پاسخ داد:
«عجب سؤالی! مگر میشود کسی در تشکیلات سازمان باشد و رشد نکند؟ سازمان از نظر تشکیلاتی بینظیرترین سیستم را دارد… دیگر یک نیروی سیاسی نیست؛ دقیقاً یک خلق است با همان عظمت و گستردگی…»
ویژگی برجستهٔ ثریا، خلوص و صداقت انقلابیاش بود. بیپروا از خود انتقاد میکرد، مسئولیتها را با دقت و تعهد میپذیرفت و در تمامی درگیریهای سیاسی، داوطلبانه در صف اول میایستاد. از درگیریهای انجمن میثاق که در آن همرزمش ناصر محمدی به شهادت رسید، تا راهپیماییهای ۳۰ خرداد و ۵ مهر ۱۳۶۰، همواره حاضر و پیشتاز بود.
با وجود دانشآموز بودن و فعالیت نیمهوقت، بارها از سازمان خواسته بود اجازه دهد مدرسه را کنار بگذارد تا تماموقت در مبارزه حضور داشته باشد. در دورهٔ انتخابات ریاستجمهوری و مجلس، شبانهروز در فعالیتهای تبلیغاتی شرکت کرد؛ تا جایی که میگفت هنگام پخش اعلامیهها، گاهی متوجه میشدم انگشتانم از شدت برخورد با ماشینها خونآلود شده است.
ثریا با اصرار خود در راهپیمایی ۵ مهر ۱۳۶۰ شرکت کرد و شجاعانه از مردم در برابر مزدوران خمینی دفاع نمود. پس از آن نیز در چندین فعالیت انقلابی دیگر حضور یافت تا اینکه در یکی از آنها به اسارت درآمد.
در شکنجهگاههای خمینی جلاد، روحیهٔ مقاوم و انقلابیاش را بار دیگر به نمایش گذاشت.
سرانجام، زن مجاهد خلق ثریا پرتوی، پس از تحمل شکنجههای وحشیانه، پیمانی را که با خدا و خلق بسته بود، با خون خود امضا کرد؛ دختری هفدهساله که تمامقد ایستاد و جاودانه شد.

0 comments:
ارسال یک نظر