محل تولد: قوچان
سن: -
تحصیلات: -
محل شهادت: دره گز
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰
زندانی زمان شاه: سه سال از ۵۴ تا ۵۷
زندانی زمان خمینی: چند ماه
علی اسماعیلزاده در خانوادهای روستایی و محروم در شهر قوچان چشم به جهان گشود؛ کودکی که از همان آغاز زندگی، طعم نابرابری و ستم طبقاتی را با گوشت و پوست خود لمس کرد. همین تجربه زیسته، او را از سالهای دبیرستان به مسیر آگاهی و مبارزه کشاند. علی، با ذهنی پرسشگر و روحی عصیانگر، بهدنبال پاسخی برای ریشههای فقر و بیعدالتی بود و این پاسخ را در آرمان و مشی سازمان مجاهدین خلق ایران یافت.
پس از علنیشدن سازمان، علی و یاران همفکرش که دیکتاتوری شاه را عامل اصلی شکافهای عمیق اجتماعی میدانستند، همه توان خود را وقف تبلیغ اهداف و شیوهٔ مبارزهٔ مجاهدین کردند. در همین مسیر، در سال ۱۳۵۳، گروه «والعصر» وابسته به سازمان مجاهدین را در قوچان بنیان نهادند؛ تشکلی که بهسرعت به کانون امید و آگاهی در میان جوانان محروم منطقه بدل شد.
اما این مسیر بیهزینه نماند. در سال ۱۳۵۴، در پی خیانت جریانهای اپورتونیستی چپنما، گروه لو رفت و تمامی اعضا توسط ساواک دستگیر و به مشهد منتقل شدند. ساواک برای درهمشکستن این جوانان، خشنترین بازجویان خود را از تهران به مشهد فراخواند. علی اسماعیلزاده زیر شکنجههای سنگین جسمی و روانی قرار گرفت، اما همچون یک مجاهد خلق، استوار و سرموضع ایستاد و ذرهای از باورهایش عقب ننشست. بیدادگاه نظامی شاه او را به سه سال زندان محکوم کرد.
علی دوران زندان را به مدرسهٔ تعهد و آگاهی بدل ساخت. با شور و شوق، آموزشهای مجاهدین را فرا گرفت و انگیزههای مبارزاتیاش ژرفتر و ریشهدارتر شد. آزادی او در سال ۱۳۵۷، همزمان با اوجگیری قیام مردم ایران، آغاز فصل تازهای از مبارزه بود. او بیدرنگ به صفوف قیام پیوست و نقش فعالی در تظاهرات و اعتراضات مردمی علیه شاه خائن در قوچان ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، علی بهطور حرفهای فعالیت خود را در ارتباط با سازمان ادامه داد. ابتدا در راهاندازی جنبش ملی مجاهدین در قوچان مسئولیت پذیرفت و سپس به شهر درگز منتقل شد. در آنجا، بهعنوان یکی از مسئولان سازمان، نقش مهمی در شناساندن مجاهدین به جوانان، آموزش سیاسی و سازماندهی نیروهای انقلابی ایفا کرد؛ نقشی کیفی که ردپای آن در هر دو شهر قوچان و درگز باقی ماند.
پس از سرفصل ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزهٔ مسلحانهٔ انقلابی، علی اسماعیلزاده همچنان در مسئولیت خود در درگز فعال بود. در جریان انجام یک مأموریت، توسط مزدوران خمینی دستگیر شد. شکنجههای وحشیانه برای شکستن ارادهاش بهکار رفت، اما این مجاهد سرموضع، بار دیگر ثابت کرد که ایمان و آگاهی را نمیتوان در هم شکست.
وقتی شکنجه کارساز نشد، بیدادگاه ضدخلقی خمینی حکم اعدام او را صادر کرد. سرانجام، در همان سال ۱۳۶۰، علی اسماعیلزاده در درگز به جوخهٔ تیرباران سپرده شد و با خون خود مهر پایانی بر یک زندگی سراسر مقاومت زد.
او رفت، اما نامش بهعنوان مجاهد خلقی برخاسته از فقر و محرومیت، در حافظهٔ مقاومت مردم ایران ماندگار شد؛ نامی که هنوز الهامبخش ایستادگی و آزادیخواهی است.

0 comments:
ارسال یک نظر